گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
تفسیر قران مهر
جلد چهاردهم
دوم: محتواي سوره ي فرقان




قرآن جداکننده حق از باطل
قرآن کریم در آیهي اول سورهي فرقان به نزول قرآن و هدف آن اشاره میکند و میفرماید: 1. تَبَارَكَ الَّذِي نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَی عَبْدِهِ
لِیَکُ ونَ لِلْعلَمِینَ نَذِیرًا خجسته (و پایدار) است آن (خدایی) که جدا کننده [حق از باطل: قرآن را بر بندهاش فرو فرستاد، تا
و به معناي خجسته و پربرکت است و به « برکت » از مادهي « تَبارَك » هُشدارگري براي جهانیان باشد. نکتهها و اشارهها: 1. واژهي
چیزي و کسی گفته میشود که داراي دوام، خیر و سود کامل باشد؛ و خداي متعال این گونه پربرکت و خجسته است. 2. در این
آیه، پربرکت بودن خدا با مسألهي نزول قرآن همراه شده است، تا نشان دهد که نزول قرآن از جلوههاي برکت الهی است و فرقان
به معناي جدا کننده « فُرقان » . داشتن، از بهترین برکتهاست؛ چراکه انسان را به شناخت و جداسازي حق از باطل رهنمون میشود. 3
(ي حق از باطل) است. این واژه در قرآن، گاهی به معناي قرآن و گاه به معناي معجزات روشنگر و گاه به معناي تورات به کار رفته
4. قرآن وسیلهاي براي شناخت بهتر جهان، انسان، اجتماع و سنتهاي حاکم بر آن، «1» . است و در این آیه به معناي قرآن است
مؤمنان و کافران و منافقان است و با بیان صفات، آنها را از همدیگر جدا میسازد. قرآن وسیلهي شناخت عقاید، قوانین، احکام،
5. بین آداب و اخلاق صحیح است و آنها را از مطالب باطل و خرافات جدا میسازد. ص: 234
فرقان و بندگی پیامبر صلی الله علیه و آله رابطهاي است؛ یعنی مقام عبودیت خالص زمینهساز نزول فرقان است که انسان را به
صفحه 72 از 110
معیارهاي جداسازي حق از باطل میرساند. 6. هدف نهایی نزول فرقان بر پیامبر صلی الله علیه و آله هشدار به جهانیان است؛ یعنی
اولًا آیین اسلام و رسالت پیامبر صلی الله علیه و آله جهانی است و محدود به مکان و زمان خاصی نیست و ثانیاً، وظیفهي پیامبر صلی
الله علیه و آله و هدف قرآن، هشدارگري است که نتیجهاش انگیزش احساس مسئولیت در برابر تکالیف الهی است. آموزهها و
پیامها: 1. قرآن برکت خدا و جدا کنندهي حق از باطل است. 2. یکی از اهداف قرآن هشدارگري است. 3. رسالت قرآن و پیامبر
صلی الله علیه و آله جهانی است. 4. از برکت قرآن و هشدارهاي آن و جداسازي حق و باطل به وسیلهي آن استفاده کنید. ***
قرآن کریم در آیهي دوم سورهي فرقان با اشاره به صفات الهی، همچون توحید، به اندازهي دقیق موجودات اشاره میکند و
میفرماید: 2. الَّذِي لَهُ مُلْکُ السَّموتِ وَالْأَرْضِ وَلَمْ یَتَّخِ ذْ وَلَدًا وَلَمْ یَکُنْ لَّهُ شَرِیکٌ فِی الْمُلْکِ وَخَلَقَ کُلَّ شَیْءٍ فَقَدَّرَهُ تَقْدِیرًا (همان)
کسی که فرمانروایی آسمانها و زمین تنها از آنِ اوست؛ و هیچ فرزندي برنگزیده، و برایش هیچ همتایی در فرمانروایی او نبوده
است؛ و هر چیزي را آفریده و به طور کامل اندازه آن را معین کرده است. نکتهها و اشارهها: 1. فرمانروایی و حکومت جهان فقط
به دست خداست و حکومت او بر سراسر گیتی سایه انداخته و جاودانی است. 2. برخی از مسیحیان، عیسی را، و برخی از یهودیان،
عُزیر را فرزند خدا دانستهاند و مشرکان عرب بتها را شریک خدا و فرشتگان را دختران او میدانستند و تفسیر قرآن مهر جلد
چهاردهم، ص: 235 دو گانهپرستان، بخشی از مخلوقات را آفریدهي اهریمن میدانند، ولی قرآن در آیهي فوق همهي این خرافات
موهوم را نفی و محکوم کرد. 3. خدا فرزند و شریکی ندارد؛ زیرا فرزند و شریک براي کمک گرفتن از آنها در کارها و یا براي
انس با آنها در هنگام تنهایی است؛ در حالی که خدا فرمانروا و آفریدگار کل جهان است، پس ناتوان نیست تا شریک بخواهد و
احساس تنهایی نمیکند و نیازي ندارد تا فرزند بخواهد. 4. در این آیه بیان شده که خدا هر چیزي را با اندازهاي دقیق آفریده است.
اگر در نظام هستی و حساب دقیق اجزاي اتمها، ملکولها، گیاهان، حیوانات، بدن انسان، منظومهي شمسی و کهکشانها دقت کنیم
و نسبت بین این اجزا را بسنجیم، متوجه میشویم که نظمی شگفت بر آنها حاکم است، به طوري که اگر مقدار عناصر تشکیل
دهندهي زمین، هوا و موجودات و فاصلهي خورشید با زمین، کمتر یا زیادتر میشد، هرگز انسانی به وجود نمیآمد و یا امکان
ادامهي حیات نبود. این مطلبی است که در علوم تجربی به ویژه فیزیک نوین مورد توجه قرار گرفته است. آري؛ این همه نظم و
حساب، از حسابگري دقیق است که جهان را این گونه آفریده است. آموزهها و پیامها: 1. خدا را از طریق صفات او و نظم دقیق
مخلوقاتش بشناسید. 2. خدا فرمانرواي مطلق و بیشریک و آفریدگار همهي هستی است (پس به دنبال غیر او نگردید). 3. همه
چیز در جهان به اندازه است. *** ص: 236
دلایل بطلان شرك
قرآن کریم در آیهي سوم سورهي فرقان پرستش معبودهاي ناتوان را سرزنش میکند و میفرماید: 3. وَاتَّخَ ذُواْ مِن دُونِهِ ءَالِهَۀً
لَایَخْلُقُونَ شَیْئًا وَهُمْ یُخْلَقُونَ وَلَا یَمْلِکُونَ لِأَنفُسِهِمْ ضَ  را وَلَا نَفْعًا وَلَا یَمْلِکُونَ مَوْتًا وَلَا حَیوةً وَلَا نُشُورًا و (مشرکان) معبودانی جز او
برگزیدند، که هیچ چیزي را نمیآفرینند، در حالی که آنان آفریده شدهاند، و براي خودشان، مالک هیچ زیان و سودي نیستند، و
(نیز) مالک هیچ مرگ و زندگانی، و زنده کردن (مردگان) نیستند. نکتهها و اشارهها: 1. این آیه همهي مشرکان و بتپرستان تاریخ
را به محاکمه میکشد و با منطقی روشن و کوبنده شرك را نفی میکند؛ یعنی اشاره میکند که - خدا باید خالق باشد، ولی بتها
مخلوقاند؛ - خدا باید رسانندهي سود و دفع کنندهي ضرر باشد ولی بتها اینگونه نیستند؛ - مرگ و زندگی و رستاخیز انسان به
دست خداي اوست، ولی معبودهاي مشرکان هیچ اختیاري در این زمینه ندارند؛ پس چگونه این معبودها شایستهي عبادتاند و براي
چه آنها را میپرستید؟! 2. از این آیه استفاده میشود که مشرکان مخاطب این آیه به نوعی به معاد اعتقاد داشتند و یا این که قرآن
مسألهي اعتقاد به معاد را مسلم انگاشته و بر فرض قبول آن دلیل آورده است. 3. در این آیه، ضرر، قبل از نفع ذکر شده است. شاید
صفحه 73 از 110
است؛ یعنی انسان در درجهي اول به دفع زیانها و سپس به سود خود « دفع ضرر اولی از جلب منفعت » این اشاره به آن باشد که
میاندیشد. 4. بتها و معبودهاي مشرکان حتی در یک مورد هم صاحب اختیار نفع یا ضرر یا مرگ و حیات و رستاخیز کسی
5. مقصود «1» . نشدهاند، تا چه رسد که بخواهند ص: 237 همهي این امور را براي مردم رقم بزنند
از معبودهاي مشرکان در این آیه، یا بتهاي چوبی و سنگی بیشعور است و یا گروهی از فرشتگان و مسیح علیه السلام که برخی
آموزهها و پیامها: 1. معبود شما باید خالق، مالک سود و زیان و صاحب اختیار مرگ و «2» . مشرکان آنها را عبادت میکردند
حیات و رستاخیز شما باشد. 2. مشرکان به دنبال معبودان بیخاصیت میروند. *** قرآن کریم در آیات چهارم و پنجم سورهي
فرقان به بهانهجوییهاي کافران و تهمتهاي آنان نسبت به قرآن و پیامبر صلی الله علیه و آله اشاره میکند و میفرماید: 4 و 5. وَقَالَ
الَّذِینَ کَفَرُواْ إِنْ هذَآ إِلّاز إِفْکٌ افْتَرَیهُ وَأَعَانَهُ عَلَیْهِ قَوْمٌ ءَاخَرُونَ فَقَدْ جَآءُو ظُلْمًا وَزُورًا* وَقَالُواْ أَسطِیرُ اْلَأوَّلِینَ اکْتَتَبَهَا فَهِیَ تُمْلَی عَلَیْهِ
این [کتاب نیست جز دروغی بزرگ که آن را بر بافته است؛ و گروهی دیگر او را » : بُکْرَةً وَأَصِ یلًا و کسانی که کفر ورزیدند گفتند
اینها) افسانههاي پیشینیان است در حالی ) » : و بیقین (با این سخن،) ستم و باطلی را آوردند.* و گفتند «. بر این (کار) یاري دادهاند
تفسیر قرآن مهر جلد «. که آنها را نوشته است، و آن (افسانهها) صبحگاهان و عصرگاهان [و شب هنگام بر او دیکته میشود
چهاردهم، ص: 238 نکتهها و اشارهها: 1. وقتی کافران مخالف پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نمیتوانستند در برابر منطق او
ایستادگی کنند، به تهمت و بهانهجویی روي میآوردند و او را متهم به دروغگویی و رونویسی مطالب قرآن از افسانههاي پیشین
میکردند. 2. کافران نسبت به قرآن چند تهمت زدند: الف) قرآن دروغی بافته شده است. ب) دیگران در مورد جمعآوري قرآن به
پیامبر صلی الله علیه و آله کمک میکنند و هر صبح و عصر بر او املا میکنند. ج) مطالب قرآن افسانههاي قدیمی است. 3. قرآن
کریم بارها مخالفان اسلام را به تحدّي و مبارزه طلبید که مثل یک سورهي قرآن را بیاورند، ولی کسی قادر به این کار نبود؛ زیرا
قرآن معجزهاي الهی بود که مثل آن را نمیتوانستند بیاورند. و با این حال بهراحتی قرآن را دروغ و بافته شده و رونویسی شده
این) استفاده میکردند و نام قرآن را نمیبردند. و براي ) « هذا » میپنداشتند. 4. کافران، براي تحقیر قرآن، براي اشاره به آن از واژهي
تحقیر پیامبر صلی الله علیه و آله میگفتند که او با کمک دیگران قرآن را بربافته است و آن افراد صبح و عصر این مطالب را بر او
. املا میکنند؛ یعنی پیامبر بهتنهایی قدرت چنین کاري را ندارد، بلکه این یک توطئهي جمعی است که باید در برابر آن ایستاد. 5
در «1» . مقصود کافران از گروهی که به پیامبر صلی الله علیه و آله در مورد قرآن کمک میکردند، جماعتی از اهل کتاب بودهاند
حالی که اگر قرآن از اهل کتاب گرفته شده بود، مطالب آن مشابه ص: 239 تورات و انجیل
میبود؛ حال آن که قرآن در موارد متعددي با عقاید یهود و مسیحیت و مطالب تورات و انجیلِ تحریف شده مخالفت کرده است.
6. کافران به طور ضمنی به پیامبر صلی الله علیه و آله نسبت میدادند که او خواندن و نوشتن میداند و دیگران مطالب قرآن را بر او
املا میکنند و این تهمتی دیگر نسبت به آن حضرت بود؛ چراکه مردم عصر پیامبر صلی الله علیه و آله به خوبی میدانستند و شواهد
و این یکی از حکمتها و «1» . تاریخی و آیات دیگر قرآن همه شاهد آن است که پیامبر صلی الله علیه و آله خط ننوشت
. مصلحتهاي الهی در مورد پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله بود که چیزي ننویسد تا این تهمتها در مورد وي کارگر نیفتد. 7
چراکه آنان مردي امین، پاك و راستگو «2» ؛ تهمتهاي کافران نسبت به پیامبر صلی الله علیه و آله و قرآن، نوعی ظلم و دروغ بود
را بدون دلیل متّهم میکردند و قرآنی را دروغ میانگاشتند که در برابر اعجاز آن درمانده شده بودند؛ پس آنان آگاهانه دروغ
میگفتند و این ستمی آشکار بود. 8. آنان به پیامبر صلی الله علیه و آله تهمت میزدند که صبح و عصر (و شام) قرآن را بر او املا
میکنند؛ در حالی که قرآن در زمانها و مکانهاي متفاوت و گاه در سفر یا در میان مردم بر پیامبر صلی الله علیه و آله نازل میشد
و اگر کسی بر او املا میکرد، این جریان مخفی نمیماند. آموزهها و پیامها: 1. پیامبر و قرآن در معرض تهمتهاي دشمنان اسلام
2. کسانی نسبت دروغ به هستند (و وظیفهي مسلمانان آن است که پاسخ آنها را بدهند). ص: 240
صفحه 74 از 110
قرآن میدهند که خود باطلگو هستند. 3. سخنان تهمتآمیز دشمنان اسلام را بشناسید و با توجه به روحیات (ستمکارانه و
باطلگرایانهي) آنان تحلیل کنید. *** خداي متعال در آیهي ششم سورهي فرقان با دفاع از قرآن، پاسخی منطقی و مهربانانه به
کسی آن » : کافران تهمت زن میدهد و میفرماید: 6. قُلْ أَنزَلَهُ الَّذِي یَعْلَمُ السِّرَّ فِی السَّموتِ وَالْأَرْضِ إِنَّهُ کَ انَ غَفُورًا رَحِیمً ا بگو
نکتهها و اشارهها: «. (قرآن) را فرو فرستاده که راز [ها] را در آسمانها و زمین میداند؛ [چرا] که او بسیار آمرزنده [و] مهرورز است
1. بعضی از مطالب قرآن اسرار جهان را بیان کرده است؛ یعنی گاهی اشاراتی به اسرار طبیعت و کیهان و علوم پزشکی و سایر
و گاهی از گذشتهها مطالبی مخفی را بیان کرده و گاهی «1» . دانشهاي بشري دارد که انسانها قرنها بعد از آنها اطلاع یافتند
این قرآن قوانینی مطابق با نیازهاي بشري آورده است که نمیتواند ساختهي فکر بشر باشد؛ «2» . حوادث آینده را پیشبینی میکند
چون انسان از اسرار آفرینش و جهان آگاهی کامل ندارد تا چنین مطالبی را بنویسد و یا به دیگران املا کند. پس قرآن مولود علم
2. قرآن بر اساس رحمت و آمرزش کسی است که از اسرار آسمانها و زمین آگاه است. ص: 241
آموزهها و پیامها: 1. قرآن جلوهي رحمت و آمرزش «1» . الهی فرود آمده و راه توبه و بازگشت را به سوي انسانها گشوده است
الهی است. 2. رازگوییهاي قرآن الهی است (آن را بشري ندانید). *** قرآن کریم در آیات هفتم و هشتم سورهي فرقان به
بهانهجوییهاي کافران اشاره میکند و میفرماید: 7 و 8. وَقَالُواْ مَا لِهذَا الرَّسُولِ یَأْکُلُ الطَّعَامَ وَیَمْشِی فِی الْأَسْوَاقِ لَوْ لَآأُنزِلَ إِلَیْهِ مَلَکٌ
این » : فَیَکُونَ مَعَهُ نَذِیرًا* أَوْ یُلْقَی إِلَیْهِ کَنزٌ أَوْ تَکُونُ لَهُ جَنَّۀٌ یَأْکُلُ مِنْهَا وَقَالَ الظلِمُونَ إِن تَتَّبِعُونَ إِلَّا رَجُلًا مَسْحُورًا و (مشرکان) گفتند
فرستاده را چه شده که غذا میخورد و در بازارها راه میرود؟! چرا هیچ فرشتهاي به سوي او فرود نیامده تا همراه وي هشدارگري
و ستمکاران گفتند: «!؟ باشد؟!* یا هیچ گنجی به سوي او افکنده نمیشود؛ یا براي او هیچ بوستانی نیست که از (میوهي) آن بخورد
شأن نزول: حکایت شده که روزي پیامبر صلی الله علیه و آله در کنار کعبه نشسته «! شما) جز از مردي جادو زده پیروي نمیکنید ) »
بود که یکی از مشرکان نزد او آمد و گفت: اي محمد! تو ادعاي بزرگی کردهاي. تو چنین میپنداري که رسول پروردگار جهانیان
هستی، در حالی که تو غذا میخوري و در بازار راه میروي؛ چنین رسولی شایستهي پروردگار و خالق همهي موجودات نیست.
پیامبر صلی الله علیه و آله به درگاه الهی نیایش کرد که: بارالها! تو همهي سخنان را ص: 242
میشنوي و به همه چیز آگاهی (خودت پاسخ آنان را بیان فرما). در این هنگام آیات فوق فرود آمد و با اشاره به بهانهگیري کافران
نکتهها و اشارهها: 1. کافران چند ایراد به پیامبر صلی الله علیه و آله میگرفتند: الف) چرا او فرشته نیست و غذا «1» . به آنها پاسخ داد
میخورد و در بازار راه میرود. ب) حال که فرشته نیست، چرا لا اقل فرشتهاي همراه او فرود نمیآید که به او کمک کند. ج) حال
که فرشتهاي به سوي او نمیآید، لا اقل گنجی از آسمان براي او بفرستند که بفهمیم او مورد توجه خداست. د) اگر گنج ندارد، لا
اقل در سرزمین خشک و سنگلاخ مکه باغی داشته باشد که از آن امرار معاش کند. 2. اشتباه بزرگ کافران این بود که توجه
نداشتند که اولًا هدف پیامبر صلی الله علیه و آله هدایت انسانهاست؛ پس او نمیتواند فرشته باشد، بلکه باید از جنس مردم و
الگوي آنان باشد و با آنان غذا بخورد و راه برود. و ثانیاً، شخصیت انسانها به گنج و باغ نیست، بلکه به علم و عمل آنهاست و
پیامبر صلی الله علیه و آله قرآنی آورده بود که معجزه و نشانهي صدق او بود و اگر کسی میخواست ایمان بیاورد، بدون بهانه ایمان
میآورد و دیگر نیازي نبود که معجزات دیگري بطلبد. 3. کافران گاهی پیامبر صلی الله علیه و آله را ساحر و جادوگر مینامیدند و
گاهی مسحور، یعنی جادو زده و کسی که در عقل او تصرف کردهاند و مجنون شده است؛ در حالی که آنان هیچ دلیلی براي این
سخنان نداشتند و قرآن با مضامین عالیاش، دلیل کمال عقل و شعور پیامبر صلی الله علیه و آله بود. او را جادوگر تفسیر قرآن مهر
جلد چهاردهم، ص: 243 میخواندند، چون سخنان آن حضرت نفوذ فوق العادهاي داشت و اگر او را مجنون و جادو زده
آموزهها و پیامها: 1. رهبران الهی در معرض «1» . میخواندند، چون با خرافات و موهومات جاهلی مشرکان مخالفت میکرد
تهمتهاي مخالفان قرار میگیرند (پس آمادهي پاسخگویی باشند). 2. کافران منطقی روشن در برابر پیامبر اسلام نداشتند و فقط
صفحه 75 از 110
بهانهجویی میکردند و به او تهمتهاي ناروا میزدند. *** قرآن کریم در آیات نهم و دهم سورهي فرقان به بهانهجوییهاي
کافران پاسخ میدهد و میفرماید: 9 و 10 . انظُرْ کَیْفَ ضَ رَبُواْ لَکَ الْأَمْثلَ فَضَلُّواْ فَلَا یَسْتَطِیعُونَ سَبِیلًا* تَبَارَكَ الَّذِي إِن شَآءَ جَعَلَ لَکَ
خَیْرًا مِن ذلِکَ جَنتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهرُ وَیَجْعَلْ لَّکَ قُصُورًا بنگر چگونه براي تو مَثَلها زدند، و گمراه شدند، و (در نتیجه)،
قدرتِ (پیدا کردن) هیچ راهی را ندارند!* خجسته (و پایدار) است آن (خدایی) که اگر بخواهد براي تو بهتر از این [ها] قرار
میدهد: بوستانهایی که نهرها از زیر [درختان] ش روان است، و (نیز اگر بخواهد) قصرهایی براي تو قرار میدهد. نکتهها و
در اصل به معناي مَثَل و تشبیه است، اما در این جا به معناي وصف کردن آمده است؛ یعنی کافران در برابر « امثال » . اشارهها: 1
دعوت حق پیامبر صلی الله علیه و آله، ص: 244 توصیفهاي بیاساس و بهانهجویی میکنند و
2. کافران گمراه شدهاند و نمیتوانند به راه راست دست یابند؛ چراکه «1» . مطالب بیهوده میگویند، تا چهرهي حقیقت را بپوشانند
. آنان با پیشداوريهاي غلط و جهل و عناد راه فهم خود را بستهاند و نمیتوانند حقایق را درك کنند و راه راست را بیابند. 3
کافران بهانهجویی میکردند و از پیامبر صلی الله علیه و آله باغ و گنج میخواستند. در این آیات به آنان پاسخ داده شده که اگر
خدا میخواست بهتر از آنها را به وي عطا میکرد. ولی اولًا، شخصیت پیامبر به پول و باغ و قصر نیست. ثانیاً، مصلحت آن است که
پیامبر همچون مردم عادي زندگی کند، تا دردهاي اجتماع را درك و به درمان آنها اقدام کند. و ثالثاً، اگر پیامبر صلی الله علیه و
آله قدرتمند و ثروتمند بود، گروهی جرأت نمیکردند با او مخالفت کنند و در نتیجه راه امتحان مردم بسته میشد و گروهی نیز به
خاطر ثروت او به طرفش میآمدند و ایمان واقعی نمیآوردند. 4. برخی مفسران برآناند که مقصود از باغ و قصرهایی که در این
آیات از آنها یاد شده، باغ و قصرهاي دنیوي است و برخی دیگر نیز برآناند که منظور باغ و قصرهاي بهشتی است. و یا مقصود
که آفریدگار همهي اینها خداست و اگر بخواهد میتواند آنها را به پیامبرش بدهد. البته «2» باغهاي دنیوي و قصرهاي بهشتی است
مانعی ندارد که مقصود، باغها و قصرهاي عالی دنیوي و بهشتی باشد که همهي آنها از آنچه کافران میخواستند بهتر است. تفسیر
قرآن مهر جلد چهاردهم، ص: 245 آموزهها و پیامها: 1. بهانهجوییهاي بیاساس نسبت به رهبران الهی، باعث گمراهی بهانهجویان
میشود. 2. خدا قادر است باغ (و ثروت) در اختیار پیامبر قرار دهد (ولی این کار به مصلحت او و مردم نیست). 3. به بهانهجوییهاي
کافران در برابر رهبران الهی، پاسخ مناسب دهید. *** قرآن کریم در آیهي یازدهم سورهي فرقان به فرجام عذابآلود تکذیب
کنندگان رستاخیز اشاره میکند و میفرماید: 11 . بَلْ کَ ذَّبُواْ بِالسَّاعَۀِ وَأَعْتَدْنَا لِمَن کَذَّبَ بِالسَّاعَۀِ سَ عِیرًا (اینها بهانه است.) بلکه آن
[کافر] ان ساعت (رستاخیز) را دروغ انگاشتند، در حالی که براي کسی که ساعت (رستاخیز) را دروغ انگارد، شعله فروزان (آتش)
ي را فراهم کردهایم! نکتهها و اشارهها: 1. در آیات پیشین به انحرافات کافران در مورد توحید و نبوت و بهانهجوییهاي آنان در
برابر پیامبر صلی الله علیه و آله و قرآن و در این آیه به سرچشمهي این انحرافات اشاره شده که همان انکار معاد است. اگر کسی به
رستاخیز اعتقاد داشته باشد، در برابر رسول خدا صلی الله علیه و آله و کتاب او بهانهجویی نمیکند و در برابر معبودهاي دروغین سر
تعظیم فرود نمیآورد؛ چراکه از فرجام خود در قیامت میهراسد. 2. قرآن در بسیاري از موارد براي مسألهي معاد دلیل میآورد،
ولی در این جا فقط به مخالفان معاد هشدار و وعدهي عذاب میدهد؛ چراکه اینان افرادي بهانهجو بودند و به استدلال توجه
به معناي شعلهور شدن آتش است؛ یعنی جهنّمی سوزان و شعلهور براي کافران منکر معاد آماده شده است. « سَ عیر » . نمیکردند. 3
ص: 246 آموزهها و پیامها: 1. انکار معاد فرجام عذابآلودي دارد. 2. معاد را انکار نکنید که
گرفتار دوزخ سوزان میشوید. *** قرآن کریم در آیات دوازدهم تا چهاردهم سورهي فرقان به حالات دوزخ و دوزخیان اشاره
14 . إِذَا رَأَتْهُمْ مِّن مَّکَانٍ بَعِیدٍ سَمِعُواْ لَهَا تَغَیُّظًا وَزَفِیرًا* وَإِذَآ أُلْقُواْ مِنْهَا مَکَانًا ضَ یِّقًا مُّقَرَّنِینَ دَعَوْاْ هُنَالِکكَ - میکند و میفرماید: 12
ثُبُورًا* لَاتَدْعُواْ الْیَوْمَ ثُبُورًا وحِ دًا وَادْعُواْ ثُبُورًا کَ ثِیرًا هنگامی که (دوزخ) آنان را از مکانی دور ببیند، خشم و خروشی از آن
میشنوند!* و هنگامی که در جاي تنگی از آن افکنده شوند، در حالی که نزدیک به همدیگر (بسته شدها) ند، در آن جا (واویلا
صفحه 76 از 110
میگویند و) هلاکت میخواهند!* (به آنان گفته میشود:) امروز یک بار (واویلا مگویید و) هلاکت نخواهید، بسیار (واویلا
بگویید و) هلاکت بخواهید! نکتهها و اشارهها: 1. این آیات حالات دوزخ و دوزخیان را به تصویر میکشد، تا براي همهي منحرفان
و کژاندیشان درس عبرتی باشد و دست از مخالفت با قرآن و پیامبر صلی الله علیه و آله بردارند. 2. در این آیات دوزخ را به صورت
موجودي تصویر کرده که گویی کافران را میبیند و منتظر آنهاست و وقتی طعمهاش را میبیند به هیجان میآید و فریاد میکشد و
3. لازم نیست کافران نزدیک شوند و دوزخ را ببینند، بلکه دوزخ از راه دور آنان را میبیند و فریاد خشم «1» . به خشم میآید
4. در این آیات به «1» .( برمیآورد (و طبق برخی احادیث بین آنها ص: 247 یک سال راه است
مکان تنگ دوزخیان اشاره شده است. تنگ بودن دوزخ به معناي کوچک بودن آن نیست، چراکه دوزخ آنقدر وسیع است که هر
پس تنگی مکان دوزخیان به خاطر محدودیتهاي اعمال شده «2» . چه به او میگویند پر شدهاي باز هم طعمهي بیشتري میطلبد
است و انسان هنگامی که در برابر چیز وحشتناکی قرار میگیرد این واژه « هلاك و فساد » در اصل به معناي « ثُبور » . علیه آنهاست. 5
6. چرا به دوزخیان گفته میشود که یک بار واویلا «3» . است « مرگ بر من » و «! واویلا » ،«! واي بر من » را به کار میبرد، که به معناي
نگویید بلکه زیاد بگویید؟ شاید به خاطر آن که عذاب دوزخ موقتی نیست که با یک بار واویلا پایان گیرد، بلکه عذابی مستمر و
دایمی است که گویی دوزخیان در آن هر لحظه میمیرند و زنده میشوند و عذاب میکشند و واویلا میگویند. 7. در این آیه،
آموزهها و «4» . گویندهي این سخنان به دوزخیان، مشخص نشده است، اما با توجه به قراین، فرشتگان عذاب با آنان سخن میگویند
پیامها: 1. آتش خشمآلود دوزخ در انتظار منکران معاد است. 2. به حالات دوزخ و دوزخیان بنگرید و درس عبرت بگیرید. 3. در
رستاخیز، هیجان دوزخ شنیدنی است و نالههاي دوزخیان تمام شدنی نیست. *** ص: 248
مقایسه با دوزخ با بهشت
قرآن کریم در آیات پانزدهم و شانزدهم سورهي فرقان به مقایسهي دوزخ و دوزخیان با بهشت و بهشتیان میپردازد و میفرماید: 15
و 16 . قُلْ أَذلِکَ خَیْرٌ أَمْ جَنَّۀُ الْخُلْدِ الَّتِی وُعِدَ الْمُتَّقُونَ کَانَتْ لَهُمْ جَزَآءً وَمَصِ یرًا* لَهُمْ فِیهَا مَا یَشَآءُونَ خلِدِینَ کَانَ عَلَی رَبِّکَ وَعْدًا
آیا این (دوزخ) بهتر است یا بهشت ماندگاري که به پارسایان (خود نگهدار) وعده داده شده، در حالی که » : مَّسْئُولًا (اي پیامبر) بگو
تنها براي آنان آنچه را که بخواهند در آن جا هست، در حالی که ماندگارند؛ وعدهاي مورد *«؟ پاداش و فرجامی براي آنان است
درخواست که بر عهده پروردگار توست. نکتهها و اشارهها: 1. یکی از روشهاي تربیتی قرآن کریم، روش مقایسه است؛ یعنی قرآن
وجدان انسانها را به داوري میطلبد که آیا دوزخ و آتش سوزان بهتر است یا بهشتی که همهي نعمتها در آن جا مهیاست؟! شما
کدام یک را برمیگزینید؟ این گونه پرسشها براي بیدار کردن وجدانهاي خفته و بر سر دو راهی قرار دادن انسانهاست تا با
3. هر چه «1» . تفکّر و انتخاب راه صحیح، تربیت و هدایت شوند. 2. هم بهشت جاودان است و هم بهشتیان در آن جاوید میمانند
بهشتیان درخواست کنند براي آنان فراهم میشود، اما این بدان معنا نیست که آنان درخواستهاي غیر منطقی میکنند؛ چون
بهشتیان حقایق را مشاهده و تناسبها را درك میکنند و درخواستهاي آنها در راستاي رضاي الهی است. 4. در این آیات اشاره
درخواست شده) است. این تعبیر یا بدان معناست که مؤمنان قبلًا بهشت را از خدا درخواست کرده تفسیر ) « مسئول » شده که بهشت
قرآن مهر جلد چهاردهم، ص: 249 بودند و اینک به آن رسیدند و یا بدان معناست که بهشت وعدهي حتمی خداست که مؤمنان
آموزهها و پیامها: 1. با مقایسهي «1» . میتوانند از او مطالبه و درخواست کنند. البته مانعی ندارد که هر دو معنا مقصود آیه باشد
عذابهاي دوزخ و نعمتهاي بهشت، راه صحیح را انتخاب کنید. 2. بهشت پاداش و مقصد پارسایانِ خودنگهدار است. 3. وعدهي
بهشت، جاویدان، حتمی و قابل مطالبه است. 4. همان طور که بهشتیان در دنیا باتقوا بودند و خواست خدا را اجرا میکردند، در
آخرت نیز خدا خواست بهشتیان را اجابت میکند. *** قرآن کریم در آیات هفدهم و هیجدهم سورهي فرقان به محاکمهي
صفحه 77 از 110
معبودان دروغین در رستاخیز و عوامل گمراهی مشرکان اشاره میکند و میفرماید: 17 و 18 . وَیَوْمَ یَحْشُرُهُمْ وَمَا یَعْبُدُونَ مِن دُونِ
اللَّهِ فَیَقُولُ ءَأَنتُمْ أَضْلَلْتُمْ عِبَادِي هؤُلَآءِ أَمْ هُمْ ضَ لُّواْ السَّبِیلَ* قَالُواْ سُبْحنَکَ مَا کَانَ یَنبَغِی لَنَآ أَن نَّتَّخِ ذَ مِن دُونِکَ مِنْ أَوْلِیَآءَ وَلکِن
مَّتَّعْتَهُمْ وَءَابَآءَهُمْ حَتَّی نَسُواْ الذِّکْرَ وَکَانُواْ قَوْمًا بُورًا و (یاد کن) روزي را که آنان و آنچه را جز خدا میپرستند گردآوري میکند، و
منزّهی تو! » : در پاسخ) میگویند ) *«!؟ آیا شما این بندگان مرا گمراه کردید یا خود، راه را گم کردند » : (به معبودانشان) میگوید
هرگز براي ما شایسته نبود که جز تو سرپرستانی برگزینیم، ولیکن آنان و پدرانشان را (از نعمتها) برخوردار نمودي تا این که یاد
ص: 250 نکتهها و اشارهها: 1. معبودهاي «. (تو) را فراموش کردند، و گروهی هلاك شده گشتند
مشرکان که در این آیات مخاطب خدا شدهاند، یا افرادي همچون عیسی علیه السلام و فرشتگان هستند که موجوداتی با عقل و
شعورند و مورد پرستش گروهی از مشرکان قرار گرفتند و در رستاخیز حقایق را بیان میکنند. یا همان بتها هستند که خدا به آنها
نوعی حیات و شعور میدهد تا بتوانند پاسخ خدا را بدهند. و یا همهي معبودان باعقل و بیعقل هستند که گروهی با زبان قال و
2. در این آیه بهروشنی نشان داده «1» . گروهی با زبان حال حقایق را بیان میکنند. البته ظاهر آیه با همان تفسیر اول سازگارتر است
عامل فراموشی یاد خدا، و فراموشی حق عامل فساد و هلاکت انسان است. زیرا از طرفی « غرق شدن در نعمتهاي دنیوي » شده که
زندگی اشرافی، غرورآفرین است و انسان را از یاد خدا دور میسازد تا آن جا که فرعونوار خود را خدا میپندارد. و از طرف
دیگر اشراف ثروتمند، مایلاند در کامجوییهاي خود آزاد باشند و از این رو دین و قوانین آن را کنار میگذارند و از یاد خدا
فاصله میگیرند. البته برخی ثروتمندان نیز به یاد خدا و قیامت هستند، اما تعداد آنها اندك است و غالباً ثروت زیاد موجب فساد،
انحراف و هلاکت انسان میشود. 3. مقصود از فراموشی ذکر در این آیه، فراموشی یاد خدا یا فراموشی رستاخیز و یا فراموشی
است. این واژه به « کساد شدید » در اصل به معناي « بُور » . همهي برنامههاي الهی است که موجب انحراف، فساد و هلاکت میشود. 4
میگویند. این ص: 251 « بایر » فساد و هلاکت نیز گفته شده است. به زمین خالی از گیاه و مرده نیز
تعبیر اشاره به آن است که اشراف ثروتمند سرزمین دلشان همچون بیابانی خشک و بایر است که از حیات معنوي خالی گشته و
فساد اخلاقی و عقیدتی آنان را به سوي هلاکت سوق میدهد. آموزهها و پیامها: 1. منحرفان، عامل گمراهی خود را در رفتار
خودشان جستوجو کنند. 2. معبودان مشرکان، گناه گمراهی آنان را به عهده نمیگیرند (پس مشرکان فرافکنی نکنند). 3. معبودان
مشرکان اهل توحیدند، چگونه مشرکان راه شرك میپویید. 4. غرق شدن در مادیات عامل فراموشی یاد خدا، فساد و هلاکت است.
5. هنگام برخوردار شدن از نعمتها (سپاسگزار خدا باشید و) او را فراموش نکنید که گرفتار فساد میشوید. *** قرآن کریم در
آیهي نوزدهم سورهي فرقان با سرزنش مشرکان و ردّ ادعاهاي آنان، به آنها هشدار میدهد و میفرماید: 19 . فَقَدْ کَذَّبُوکُمْ بِمَا
تَقُولُونَ فَمَا تَسْتَطِیعُونَ صَ رْفًا وَلَا نَصْرًا وَمَن یَظْلِمْ مِنکُمْ نُذِقْهُ عَذَابًا کَبِیرًا و بیقین (معبودانتان) شما را در مورد آنچه میگویید تکذیب
کردند؛ و (در نتیجه) قدرت هیچ گونه برگرداندن (عذاب) و یاري کردن (خود) را ندارید. و هر کس از شما ستم کند، عذابی
بزرگ به او میچشانیم! نکتهها و اشارهها: 1. مشرکان ادعا میکنند که عامل گمراهی آنان، معبودان هستند، ولی معبودان این ادعا
را تکذیب میکنند. از آیات پیشین روشن شد که عامل اصلی گمراهی مشرکان، زندگی اشرافی و غرق شدن در ثروت است که
در این آیه مفهوم وسیعی دارد که « ظلم » .2 باعث فراموشی یاد خدا و فساد آنان میشود. ص: 252
شامل ظلم به خویشتن و دیگران میشود؛ و شرك یکی از موارد ظلم به خویشتن است. آموزهها و پیامها: 1. مشرکان، دروغگو و
فرافکن هستند و گناه خود را به دوش دیگران میاندازند. 2. ستمکاري نکنید که ستمکاران نمیتوانند عذاب بزرگ خود را دفع
کنند. *** قرآن کریم در آیهي بیستم سورهي فرقان به زندگی انسانی پیامبران و آزمایش انسانها و لزوم شکیبایی در برابر آن
اشاره میکند و میفرماید: 20 . وَمَآ أَرْسَلْنَا قَبْلَکَ مِنَ الْمُرْسَلِینَ إِلَّآ إِنَّهُمْ لَیَأْکُلُونَ الطَّعَامَ وَیَمْشُونَ فِی الْأَسْوَاقِ وَجَعَلْنَا بَعْ َ ض کُمْ لِبَعْضٍ
فِتْنَۀً أَتَصْبِرُونَ وَکَ انَ رَبُّکَ بَصِ یرًا و پیش از تو (کسی) از فرستادگان را نفرستادیم، مگر این که قطعاً آنان غذا میخوردند و در
صفحه 78 از 110
بازارها راه میرفتند؛ و برخی شما را [وسیله آزمایشی براي برخی [دیگر] قرار دادیم، آیا شکیبایی میکنید؟ در حالی که پروردگار
تو بیناست. شأن نزول: حکایت شده که گروهی از سران مشرکان، به پیامبر صلی الله علیه و آله ایراد میگرفتند که اگر تو فرستادهي
یعنی انتظار داشتند که او همچون فرشتگان باشد). و نیز ) «1» ؟ خدا هستی، پس چرا غذا میخوري و در بازارها توقف میکنی
میگفتند: او میخواهد فرمانرواي ما شود ولی روش او همچون سیرهي پادشاهان نیست (یعنی همچون قیصرها و کسراها، از مردم
نکتهها و اشارهها: 1. در این آیه بیان شده .«1» ( کناره ص: 253 نمیگیرد و با تکبّر رفتار نمیکند
که بشر بودن پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و زندگی عادي او و غذا خوردن و راه رفتنش در بازارها، نه تنها عیب نیست، بلکه
همهي پیامبران الهی این گونه بودهاند. هر پیامبري، چون الگوي جامعهي بشري است، باید از جنس خود مردم باشد تا دردهاي آنان
در این آیه ممکن است آزمایش « فتنه و آزمایش » را درك و درمان نماید و رفتار و گفتار او سرمشق دیگران باشد. 2. مقصود از
انسانها به وسیلهي انتخاب پیامبرانی از جنس بشر باشد که معمولًا از تودههاي فقیر جامعه بودند و مستکبران زیر بار آنها نمیرفتند و
یا مقصود آزمایش همهي انسانها به وسیلهي یکدیگر باشد. دردمندان، یتیمان و ناتوانان وسیلهي آزمایش افراد قوي و ثروتمند
هستند که آیا وظیفهي انسانی و الهی خود را انجام میدهند؟! و بر عکس، آیا افراد ناتوان راضی به رضاي خدا هستند و
سپاسگزاري میکنند یا نه؟! البته ممکن است هر دو تفسیر مقصود آیه باشد. 3. در این آیه از همهي انسانها میپرسد که: آیا (در
برابر آزمایش الهی) صبر میکنید؟! آري؛ صبر، شکیبایی و استقامت، رکن پیروزي در تمام آزمایشهاي الهی است که شامل صبر
در برابر هوسهاي سرکش و گناهان، شکیبایی در انجام وظایف و واجبات و استقامت در برابر مشکلات و مصیبتها میشود.
ص: 254 آموزهها و پیامها: 1. از رهبر اسلام دفاع کنید و به ایرادهایی که از او میگیرند، پاسخ
دهید. 2. بشر بودن پیامبر صلی الله علیه و آله مانع رسالت او نیست بلکه وسیلهي آزمایش شماست. 3. خدا مردم را به وسیلهي
همدیگر امتحان میکند. 4. در برابر آزمایشها و فتنهها شکیبا باشید که خدا شما را زیر نظر دارد. *** قرآن کریم در آیهي بیست
و یکم سورهي فرقان به بهانهجوییهاي دیگر مشرکان و ریشههاي این بهانهها اشاره میکند و میفرماید: 21 . وَقَالَ الَّذِینَ لَایَرْجُونَ
لِقَآءَنَا لَوْ لَآأُنزِلَ عَلَیْنَا الْمَلئِکَۀُ أَوْ نَرَي رَبَّنَا لَقَدِ اسْتَکْبَرُواْ فِی أَنفُسِهِمْ وَعَتَوْاْ عُتُ  وا کَبِیرًا و کسانی که به ملاقات ما (و روز رستاخیز) امید
بیقین در دلهایشان تکبّر ورزیدند و با «!؟ چرا فرشتگان بر ما فرو فرستاده نشدهاند یا پروردگارمان را نمیبینیم » : ندارند، گفتند
طغیان بزرگی سرپیچی کردند. نکتهها و اشارهها: 1. در این آیه به دو بهانهي مشرکان اشاره شده است: نخست آن که میگفتند:
چرا فرشتگان بر ما فرو فرستاده نشدهاند تا وحی را در حضور ما بیاورند و ما به نبوت پیامبر یقین کنیم. و دوم آن که، چرا ما خدا را
با چشم خود نمیبینیم تا شاهد و دلیل ما باشد. این بهانهها در حالی بود که اولًا، پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله داراي دلایل
معجزهآمیزي همچون قرآن بود و نیازي به معجزهي فرود آمدن فرشتگان نبود. ثانیاً، اگر طبق دلخواه مشرکان فرشتهاي فرود
میآمد، ممکن بود بازهم بهانهي دیگري بتراشند. و ثالثاً، دیدن خدا محال بود، زیرا او جسم نیست تا قابل دیدن باشد. تفسیر قرآن
مهر جلد چهاردهم، ص: 255 بنابراین این درخواستهاي مشرکان بهانهاي بیش نبود. 2. در این آیه به ریشههاي بهانهجویی
و یا امید نیکویی ) «1» مشرکان اشاره کرده است که عبارتاند از: الف) آنان منکر رستاخیزند و امیدي به ملاقات پروردگار ندارند
به این ملاقات ندارند) و از این رو در برابر پیامبر صلی الله علیه و آله بهانهجویی و مخالفت میکنند. ب) مشرکان در درون خویش
گرفتار خودبرتربینی و تکبّر هستند و از این رو در برابر پیامبر میایستند بهانهجویی میکنند. ج) آنان گرفتار سرکشی و طغیان
بزرگی شدهاند و از این رو در برابر راه خدا ایستادگی میکنند. آموزهها و پیامها: 1. مشرکان شبهه انگیزي و بهانهجویی میکنند
(پس سخنان آنان را تحلیل کنید و پاسخی در خور آماده سازید). 2. بهانه جویی مشرکان ریشهاي روانشناختی و عقیدتی دارد؛
یعنی روحیهي خودبرتربینی، سرکشی و عدم اعتقاد به معاد، از عوامل بهانهجویی آنهاست. 3. از خودبرتربینی و سرکشی دوري
گزینید که شما را به انحراف میکشد. *** قرآن کریم در آیات بیست و دوم و بیست و سوم سورهي فرقان، حالات و اعمال
صفحه 79 از 110
مشرکان در رستاخیز را به تصویر میکشد و میفرماید: 22 و 23 . یَوْمَ یَرَوْنَ الْمَلئِکَ ۀَ لَابُشْرَي یَوْمَئِذٍ لِلْمُجْرِمِینَ وَیَقُولُونَ حِجْرًا
مَّحْجُورًا* وَقَدِمْنَآ إِلَی مَا عَمِلُواْ مِنْ عَمَلٍ فَجَعَلْنهُ هَبَآءً مَّنثُورًا ص: 256 روزي که فرشتگان را میبینند،
منطقهاي) ممنوعِ حفاظت شده (به ما بدهید تا در امان ) » : در آن روز هیچ مژدهاي براي خلافکاران نخواهد بود؛ و میگویند
و به سراغ کار (هایی) که انجام دادهاند میرویم، و آن [ها] را (همچون) غباري پراکنده قرار میدهیم. نکتهها و اشارهها: *«(. باشیم
1. مشرکان به طور مکرر از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله بهانه میگرفتند که فرشتهاي فرود آید تا آنها او را ببینند و اینک این
آیه به طور کنایهآمیز به مشرکان هشدار داده و گوشزد کرده است که عجله نکنید به زودي در روز رستاخیز فرشتگان عذاب را
خواهید دید. 2. مقصود از روزي که در این آیات از آن سخن گفته شده، یا روز مرگ است که انسانها فرشتهي مرگ را میبینند،
در اصل « حِجْر » . البته تفسیر دوم با ظاهر و سیاق آیه سازگارتر است. 3 «1» . یا روز رستاخیز که فرشتگان عذاب را مشاهده میکنند
به معناي منع است و از این رو به منطقهي ممنوعه نیز حجر گفته میشود و در این جا اشاره به اصطلاحی عربی است که افراد در
به عبارت ) «2» «. امان میخواهم؛ امانی برگشتناپذیر » یعنی « حِجراً محجُوراً » : هنگام برخورد با کسی که از او میترسند میگویند
به معناي ذرات بسیار ریز غبار است که در برابر نور آفتاب « هَباء » . دیگر منطقهاي ممنوع و کاملًا محفوظ و در امان میخواهم). 4
دیده ص: 257 میشود. این تعبیر اشاره به آن است که اعمال مشرکان آنقدر بیارزش و
5. در اسلام ارزش اعمال به نیّت و هدف کنندهي کار بستگی دارد و انگیزههاي «1» . بیاثراست که اصلًا گویی عملی وجود ندارد
الهی، توحیدي، ایمان افراد، هدفهاي مقدس و برنامهي صحیح و سالم به کار ارزش میدهد، اما ریاکاري، تکبّر، تقلّب، منّت و
گناهان بزرگ سبب میشود که ارزش کارها کم شود و آثار آنها از بین برود. آموزهها و پیامها: 1. مشرکان به فکر روز رستاخیز
باشند که به التماس میافتند. 2. شرك نورزید که عاقبت خوشی ندارد. 3. خلافکاري، مانع مژدگانیهاي رستاخیز است. 4. شرك
عامل نابودي اعمال انسان در رستاخیز است. 5. فقط به انجام عمل نیندیشید، بلکه به فکر حفظ عمل از آفات نابودگر نیز باشید.
. *** قرآن کریم در آیهي بیست و چهارم سورهي فرقان به سرنوشت نیکوي بهشتیان در رستاخیز اشاره میکند و میفرماید: 24
أَصْحبُ الْجَنَّۀِ یَوْمَئِذٍ خَیْرٌ مُّسْتَقَ  را وَأَحْسَنُ مَقِیلًا در آن روز اهل بهشت، در بهترین قرارگاه و نیکوترین استراحتگاهند. نکتهها و
اشارهها: 1. یکی از روشهاي تربیتی قرآن، روش مقایسه است؛ یعنی فرجام شوم مشرکان را در آیات قبل بیان کرد و فرجام نیکوي
بهشتیان مؤمن را در این ص: 258 آیه بیان میکند، تا مردم با مقایسهي این دو سرنوشت راه بهتر را
یاد شده است؛ این به معناي خوب بودن « بهتر و نیکوتر » انتخاب کنند و هدایت شوند. 2. در این آیه از وضعیت بهشتیان با تعبیر
آموزهها و پیامها: 1. با مقایسهي وضع مؤمنان بهشتی با «1» . دوزخ نیست؛ مثل این تعبیر که گفته شود آزادي بهتر از زندان است
مشرکان، راه صحیح و بهتر را انتخاب کنید. 2. فرجام نیکویی در انتظار مؤمنان بهشتی است. *** قرآن کریم در آیات بیست و
. پنجم و بیست و ششم سورهي فرقان به ویژگیهاي رستاخیز و حالات سخت کافران در آن روز اشاره میکند و میفرماید: 25 و 26
وَیَوْمَ تَشَ قَّقُ السَّمَآءُ بِالْغَممِ وَنُزِّلَ الْمَلئِکَۀُ تَنزِیلًا* الْمُلْکُ یَوْمَئِذٍ الْحَقُّ لِلرَّحْمنِ وَکَانَ یَوْمًا عَلَی الْکفِرینَ عَسِیرًا و (یاد کن) روزي را که
آسمان با ابرها شکافته میشود، و فرشتگان به طور کامل فرو فرستاده میشوند.* در آن روز فرمانروایی حق از آنِ (خداي) گسترده
مهر است؛ و روز دشواري براي کافران خواهد بود. نکتهها و اشارهها: 1. مفسران قرآن در مورد شکافته شدن آسمان با ابرها در
رستاخیز چند تفسیر ارائه کردهاند: ص: 259 الف) مقصود شکافته شدن آسمان شهود و کنار رفتن
حجاب جهل و نمایان شدن عالم غیب است؛ یعنی در رستاخیز پردهها کنار میرود و انسان میتواند نزول فرشتگان را درك کند.
ب) منظور شکافته و متلاشی شدن کرات آسمانی است؛ یعنی در آستانهي رستاخیز بر اثر انفجارات، کوهها و کرات متلاشی «1»
ج) مقصود آن است که ابرهاي غبار باعث میشود که «2» . میشود و ابري از غبار پدید میآید که صفحهي آسمان را میپوشاند
البته این سه تفسیر با هم منافاتی ندارد و ممکن است هر سه «3» . آسمان یکپارچه به صورت قطعههاي جدا از هم دیده شود
صفحه 80 از 110
مقصود آیه باشد. 2. در آیهي بیست و یکم سورهي فرقان بیان شد که یکی از بهانههاي مشرکان آن بود که چرا فرشتگان به طرف
ما فرو فرستاده نمیشوند. و اینک در این آیه به آنها پاسخ میدهد که فرشتگان به سراغ شما خواهند آمد، اما در روز رستاخیز که
آسمانها و کرات شکافته میشوند و آن روز براي شما بسیار سخت است. 3. روز رستاخیز حکومتهاي مجازي و محدود دنیوي
کنار میرود و حکومت حق الهی ظهور مییابد و حاکمیت از هر نظر مخصوص خداي رحمان است. 4. روز رستاخیز بر کافران
سخت است؛ چون حکومتهاي جبارانهي آنان فرو میریزد و اموال و فرزندانشان بیفایده میشوند و هیچ کس به آنها کمک
یاد شده است؛ یعنی آن روز رحمت خدا « رحمان » نمیکند و شفاعتگري براي آنان وجود ندارد. 5. در این آیات از خدا با عنوان
حاکم میشود، ولی آن روز بر کافران سخت است؛ زیرا کافران ص: 260 آنقدر لجاجت کرده و
در گمراهی فرو رفتهاند که حتی خود را از رحمت رحمان نیز محروم کردهاند. 6. روز رستاخیز براي کافران سخت است و براي
مؤمنان آسان؛ همان طور که در برخی احادیث از پیامبر صلی الله علیه و آله روایت شده است که فرمودند: سوگند به کسی که جانم
«1» . به دست اوست، آن روز براي مؤمن سبک میشود، به طوري که از زمان یک نماز واجب در دنیا سبکتر و کوتاهتر میگردد
آموزهها و پیامها: 1. روز رستاخیز، روز شکافتن آسمانها و نزول فرشتگان و فرمانروایی حق خداست. 2. کفر نورزید که کفر
عامل مشکلات رستاخیز است. *** قرآن کریم در آیات بیست و هفتم تا بیست و نهم سورهي فرقان با تصویر صحنههایی از قیامت،
29 . وَیَوْمَ یَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَی یَدَیْهِ یَقُولُ یَا لَیْتَنِی اتَّخَذْتُ مَعَ - به نقش دوست و شیطان در زندگی انسان اشاره میکند و میفرماید: 27
الرَّسُولِ سَبِیلًا* یَا وَیْلَتَی لَیْتَنِی لَمْ أَتَّخِ ذْ فُلَانًا خَلِیلًا* لَقَدْ أَضَ لَّنِی عَنِ الذِّکْرِ بَعْدَ إِذْ جَآءَنِی وَکَانَ الشَّیْطنُ لِلْإِنسنِ خَ ذُولًا و (یاد کن)
اي کاش من با فرستاده (خدا) راهی برگزیده بودم!* اي » : روزي را که ستمکار دستانش را [به دندان میگزد در حالی که میگوید
واي بر من، کاش من فلانی را به دوستی برنگزیده بودم!* بیقین پس از آن که (قرآن و پیامبر) به من رسید، مرا از یاد (آنها) گمراه
و شیطان انسان را بییاور میگذارد. ص: 261 شأن نزول: حکایت شده که در میان «. ساخت
بودند که عُقبه به پیامبر صلی الله علیه و آله علاقه داشت و در مهمانیها او را دعوت « ابی » و « عُقْبۀ » مشرکان دو دوست به نام
میکرد و در یکی از این مهمانیها مسلمان شد، ولی دوستش ابی از این جریان ناراحت شد و به طوري او را تحریک کرد که عقبه
مرتد شد و در برابر پیامبر صلی الله علیه و آله ایستاد، سپس او در جنگ بدر و دوستش ابی نیز در جنگ احد کشته شدند. آیات
. نکتهها و اشارهها: 1 «1» . فوق نازل شد و به سرنوشت این دو نفر (و هر کس که به واسطهي دوستش گمراه شود) اشاره کرد
درست است که طبق شأن نزول، این آیات در مورد اشخاص خاصی نازل شده است، اما مطالب آیات عمومیت دارد و شامل همهي
کسانی میشود که بر اثر دوستی با افراد منحرف، به گمراهی کشیده شدهاند و در رستاخیز از شدّت حسرت و پشیمانی دست به
نشان دهندهي شدّت تأسف و حسرت ستمکاران است. «. آنان دو دست خود را به دندان میگزند » 2. عبارت «2» . دندان میگزند
3. در روز قیامت، ستمکاران گمراه شده، به خاطر دوستی با برخی افراد .«3» آري؛ یکی از نامهاي رستاخیز نیز روز حسرت است
ص: 262 ناراحتاند و میگویند: اي کاش با فلانی دوست نبودم. مقصود از این دوست بد، همان
مشرکان، شیطان یا شیطانصفتان هستند که افراد را به گمراهی میکشند. نخست موعظهي پیر صحبت این حرف است که از
مصاحب ناجنس احتراز کنید (حافظ) 4. در این آیات اشاره شده که دوستی با پیامبر صلی الله علیه و آله و ارتباط با او مطلوب
است؛ یعنی کسانی که با رهبران الهی ارتباط دارند بهتر هدایت میشوند و کمتر به طرف گناه میروند. همان طور که ارتباط انسان
به معناي دوست خاص و صمیمی است که مشاور انسان « خلیل » . با مجالس مذهبی و رهبران دینی، عامل رشد و هدایت اوست. 5
قرار میگیرد. نقش این گونه دوستان در زندگی انسان بسیار مهم و سرنوشتساز است؛ به طوري که بعد از ارادهي انسان، هیچ
عاملی مهمتر و تعیین کنندهتر از دوست، در افکار، اخلاق و کردار انسان نیست و انسان به ویژه در دوران جوانی که شخصیت او
شکل نگرفته و خواهان الگوست، خواه، ناخواه، تحت تأثیر دوستان صمیمی قرار میگیرد. نیکنامی خواهی اي دل با بدان صحبت
صفحه 81 از 110
مدار خودپسندي جان من برهان نادانی بود (حافظ) 6. در احادیث اسلامی در مورد دوست از سلیمان نبی علیه السلام روایت شده
که فرمودند: در بارهي کسی داوري نکنید تا دوستانش را ببینید؛ زیرا انسان به وسیلهي دوستانش شناخته میشود و به یاران
و نیز از امام جواد علیه السلام روایت شده که فرمودند: «1» . نزدیکش ص: 263 نسبت داده میشود
و نیز در برخی احادیث از «2» . از همنشینی با افراد شرور بپرهیز، که همچون شمشیر برهنهاند که ظاهري زیبا و تأثیري زشت دارند
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و حضرت امام صادق علیه السلام از حضرت عیسی علیه السلام روایت نمودهاند که دوست خوب
در این آیه چیست؟ منظور « ذِکر » 7. مقصود از «3» . آن است که دیدنش انسان را به یاد خدا بیندازد و سخنانش به علم انسان بیفزاید
از ذکر، هر برنامهي بیدار کننده و آگاهی بخش است که انسان را به یاد خدا، قرآن و رهبران الهی میاندازد و دوستان بد، انسان را
از این برنامهها دور میسازند. در برخی احادیث روایت شده که مقصود از ذکر در این آیه امام علی علیه السلام و قرآن و دین و راه
این گونه احادیث مصادیق ذکر را بیان میکنند، و گرنه ذکر معناي گستردهاي دارد. 8. جملهي پایانی این آیات «4» . راست است
یا سخن خداست و یا ادامهي گفتار ستمکارانِ گمراه. و مقصود آن ،« شیطان (و شیطانصفتان) انسان را خوار میکنند » : که فرمود
است که ابلیس یا انسانهاي شیطانصفت، به دوستانشان ص: 264 وعدهي یاري و هدایت میدهند
و وقتی به آنان دل میبندند، در لحظات حساس آنها را تنها میگذارند و از این رو آنان را بسیار خوار میسازند. آموزهها و پیامها:
1. از نقش دوست در زندگی غافل نشوید. 2. دوستی انتخاب کنید که در رستاخیز پشیمان نشوید. 3. دوستی با رهبران الهی مطلوب
است. 4. دوست خوب آن است که انسان را به یاد (خدا و قرآن و رهبران الهی) بیندازد. 5. دوستِ آگاهیبخش و هدایتگر
نیکوست نه دوستِ گمراهگر و تنها گذار. 6. از دوستی با شیطان (و شیطانصفتان) بپرهیزید. *** تفسیر قرآن مهر جلد چهاردهم،
در آخر الزمان » .2 .( ص: 265 دوستان خوب و بد الف) دوست خوب: 1. مؤمنان برادران (و دوستان) یکدیگرند (حجرات، 10
بهترین دوست تو کسی است که » .3 .«1» ( پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ) «. دوست مورد اعتماد و پول حلال کمتر پیدا میشود
4. بهترین دوست تو کسی است که تو را بر اطاعت خدا یاري کند و .«2» ( امیرالمؤمنین علیه السلام ) «. دوستی او به خاطر خدا باشد
بهترین دوست شما کسی است که » .5 .«3» ( پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ) «. از گناه بازدارد و به رضایت الهی رهنمون شود
دوستی با پارسایان را طلب کن، اگر » .6 .«4» ( پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ) «.( نقایص شما را به شما هدیه دهد (و یادآوري کند
از هر چیزي جدیدش را انتخاب کن، مگر » .7 .«5» ( امام صادق علیه السلام ) «.( چه عمرت را در طلب آنان صرف کنی (ارزش دارد
ب) عوامل پایداري و ناپایداري دوستیها: 1. پارسایی عامل .«6» ( از دوستان که قدیمی آنان را انتخاب کن. (علی علیه السلام
تداوم دوستی است: در رستاخیز برخی دوستان دشمن برخی دیگر هستند، مگر پارسایان (زخرف، 67 ). تفسیر قرآن مهر جلد
2. دوستی براي خدا: مردم دوست و برادر یکدیگرند، هر کس دوستیاش به خاطر غیرخدا باشد، آن دشمنی چهاردهم، ص: 266
امام علی علیه ) «. دوستی و برادري دینی پایدارتر است » .3 .«1» ( است (در نهایت به دشمنی میانجامد.) (امیرالمؤمنین علیه السلام
اعلام دوستی به کسی که او را دوست » .5 «3» .( امام علی علیه السلام ) «. جفاکاري موجب نابودي دوستی است » .4 «2» .( السلام
امام علی علیه ) «. بدترین دوست کسی است که زحمت درست کند » .6 «4» «. دارید، موجب پایداري دوستی و الفت بیشتر است
ج) با چه کسانی دوست نشویم: 1. کسانی که انسان را از یاد (قرآن و پیامبر صلی الله علیه و آله) دور و گمراه سازند .«5» ( السلام
کسی که به خاطر طمع یا ترس یا » .3 «6» .( امام حسین علیه السلام ) «. قبل از شناخت افراد با آنان دوستی نکنید » .2 .(29 - (فرقان، 28
کسی که در توانگري با تو دوست » .4 .«7» ( امام صادق علیه السلام ) «. هوس یا خوردن تو را میخواهد، با او طرح دوستی نینداز
با چهار گروه دوستی مکن: احمق، بخیل، » .5 .«8» ( امام باقر علیه السلام ) «. است و در نیازمندي تو را تنها میگذارد، بد دوستی است
. د) وظایف دوستان نسبت به همدیگر: 1 .«1» ( ص: 267 (امام باقر علیه السلام .« ترسو، دروغگو
دوست » .2 «2» .( رسول اکرم صلی الله علیه و آله ) «. هنگامی که با کسی دوست شدید، نام و نام پدر و قبیله و منزلش را بپرسید »
صفحه 82 از 110
امام علی ) «. با دوستان قطع رابطه نکنید » .3 .«3» ( رسول اکرم صلی الله علیه و آله ) «. خود را با صورت گشاده و خندان ملاقات کن
دوست خود را نصیحت » .5 .«5» ( امیرالمؤمنین علیه السلام ) «.( لغزشهاي دوستان را تحمل کنید (و ببخشید » .4 .«4» ( علیه السلام
کسی » .7 .«7» ( رسول اکرم صلی الله علیه و آله ) «. مؤمن آینهي برادر مؤمن خویش است » .6 .«6» ( امیرالمؤمنین علیه السلام ) .« کن
کسی که حاجت » .8 .«8» ( امام صادق علیه السلام ) «. که دوست مؤمن خود را اکرام کند و بزرگ بدارد، خدا را بزرگ داشته است
و) شناخت دوستان صادق: .«9» ( امام صادق علیه السلام ) «. برادر مؤمن را برآورد، خدا روز رستاخیز صد هزار حاجت او را برآورد
ص: 268 (امام صادق علیه «. اگر کسی را در دل دوست دارید، بدانید او هم شما را دوست دارد » .1
- احادیث متعددي با مضمون فوق براي امتحان گفتار دوستان حکایت شده است (ر. ك: میزان الحکمه، ج 1، ص 42 .«1» ( السلام
.3 .«2» ( امیرالمؤمنین علیه السلام ) «. دوستان را قبل از دوستی امتحان کنید که به وسیلهي امتحان نیک و بد جدا میشود » .2 .(43
امام صادق علیه ) «. دوستان خود را با دو ویژگی انتخاب کنید، محافظت بر وقت نماز و نیکی به دوستان در مشکلات و آسانیها »
ص: 269 .«3» ( السلام
شکوه پیامبر (ص) از امت خویش در مورد قرآن
خداي متعال در آیهي سیام سورهي فرقان به شِکوهي پیامبر صلی الله علیه و آله از برخورد مردم با قرآن اشاره میکند و میفرماید:
اي پروردگار [من ! درحقیقت قوم من از این » : 30 . وَقَالَ الرَّسُولُ یَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَ ذُواْ هذَا الْقُرْءَانَ مَهْجُورًا وفرستاده (خدا) گفت
نکتهها و اشارهها: 1. در این آیه بیان شده که پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله از دست امت خود به پیشگاه «! قرآندوري گزیدهاند
خدا شکایت میکند، که مردم قرآن را که رمز حیات و نجات و عامل پیروزي و حرکت و پیشرفتِ آنهاست، ترك گفتهاند. شاید
این مهمترین شکایت تاریخ بشر باشد که بزرگترین پیامبر الهی نزد بالاترین مقام جهان، یعنی خداي متعال، از دست بهترین امت،
یعنی امت اسلام، در مورد بزرگترین معجزه، یعنی قرآن شکایت کرده است. 2. مهجوریت و دوري از قرآن به صورتهاي
مختلفی رخ میدهد: الف) گاهی کلّ قرآن، اعم از لفظ و محتوا، از جامعه کنار گذاشته میشود و کتابی تشریفاتی میشود. ب)
گاهی به قرائت و حفظ قرآن اهمیت داده میشود، ولی در محتواي قرآن تفکر و تدبّر نمیشود. ج) گاهی به قرائت، حفظ، تفسیر و
نشر قرآن اهمیت داده میشود، ولی قوانین حیاتبخش و شفابخش آن در جامعه عمل نمیشود و دردهاي جامعه همچنان باقی
میماند. د) گاهی معانی و مطالب عالی قرآن مهجور است؛ یعنی افرادي ص: 270 سطحینگر یا
منحرف به سراغ قرآن میروند و از آن برداشتهاي نادرست میکنند، ولی به مفسّران حقیقی قرآن، یعنی پیامبر صلی الله علیه و آله
و اهل بیت علیهم السلام و رهروان آنها رجوع نمیشود و از این رو مطالب شفابخش قرآن درك و فهم نمیشود و در پردهي ابهام
باقی میماند. 3. نتیجهي جدایی از قرآن آن است که مسلمانان به سراغ دیگران میروند و قوانین و برنامهي زندگی خود را از آنها
میگیرند و از این رو در مسابقهي میان ملتها عقب میمانند. همان گونه که در عصر ما این وضعیت در برخی کشورهاي اسلامی
اتفاق افتاده است؛ یعنی شکوه و ناراحتی پیامبر در مورد مهجوریت قرآن، در حقیقت براي خود مسلمانان و از عقبماندگی و علاج
نشدن دردهاي جامعهي اسلامی است. 4. شکوهاي که در این آیه از پیامبر صلی الله علیه و آله حکایت شده، سخن ایشان در دنیا یا
ولی مانعی ندارد که پیامبر صلی الله علیه و آله این سخن را در دنیا گفته باشد و در رستاخیز هم تکرار شود؛ «1» رستاخیز است
چراکه قیامت پردهها کنار میرود و حقایق دنیا روشن میشود. 5. راههاي مهجوریت زدایی از قرآن: الف) انس با نگار قرآن؛ در
طی مراحل نگاه به آن، روخوانی، قرائت، ترتیل، تلاوت و حفظ قرآن. ب) انس با محتواي قرآن؛ در طی مراحل ترجمه، تفسیر،
تأویل، راهیابی به بطون قرآن. ج) انس عملی با قرآن؛ یعنی پیاده کردن دستورات قرآن در زندگی. د) انس علمی با قرآن؛ یعنی
استفاده از آموزههاي قرآن در علوم بشري از ص: 271 جمله در جهتدهی به علوم انسانی؛ مثل
صفحه 83 از 110
اقتصاد، سیاست، مدیریت، حقوق و ... و موضوعدهی براي پژوهش و نظریهپردازي در علوم انسانی و طبیعی، و گسترش مباحث
میانرشتهاي. آموزهها و پیامها: 1. وظیفهي امت اسلام آن است که قرآن را از مهجوریت به در آورند. 2. پیامبر اسلام از شما
شکایت کردهاند، پس با روي آوردن به قرآن، رضایت او را جلب کنید. *** قرآن کریم در آیات سی و یکم و سی و دوم سورهي
فرقان با دلداري به پیامبر اسلام در مورد دشمنانش، به بهانهجویی کافران در مورد نزول تدریجی قرآن پاسخ میدهد و میفرماید:
31 و 32 . وَکَ ذلِکَ جَعَلْنَا لِکُ لِّ نَبِیٍّ عَدُ  وا مِنَ الْمُجْرِمِینَ وَکَفَی بِرَبِّکَ هَادِیًا وَنَصِ یرًا* وَقَالَ الَّذِینَ کَفَرُواْ لَوْ لَانُزِّلَ عَلَیْهِ الْقُرْءَانُ جُمْلَۀً
وحِ دَةً کَ ذلِکَ لِنُثَبِّتَ بِهِ فُؤَادَكَ وَرَتَّلْنهُ تَرْتِیلًا این گونه براي هر پیامبري دشمنی از خلافکاران قرار دادیم؛ و [لی راهنمایی و یاوري
این «!؟ چرا قرآن جُملگی یک (باره) بر او فرو فرستاده نشده است » : پروردگارت کافی است.* و کسانی که کفر ورزیدند، گفتند
گونه (قرآن را بتدریج فرو فرستادیم) تا دل [سوزان تو را بدان استوار گردانیم، در حالی که آن را کاملًا مرتب و آرام (بر تو)
خواندیم. نکتهها و اشارهها: 1. در این آیات اعلام شده که همهي پیامبران مخالف داشته و مخالفان آنها انسانهاي خلافکار
بودهاند؛ پس مخالفت مشرکان با پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله چیز تازهاي نیست و نباید از این مطلب زیاد ناراحت باشد. تفسیر
2. چرا خدا براي پیامبران الهی مخالفانی قرار میدهد؟ پاسخ آن است که این مطلب، یا براي قرآن مهر جلد چهاردهم، ص: 272
آزمایش آنهاست و یا مقصود آن است که برنامههاي سازندهي پیامبران خود به خود موجب دشمنی افراد میشود و یا منظور آن
است که خدا به دل برخی افراد لجوج، در اثر اعمالشان، مهر مینهد و دشمن پیامبران میشوند. البته مانعی ندارد که هر سه معنا
مراد آیه باشد. 3. در این آیه به پیامبر صلی الله علیه و آله دلداري و وعده داده شده که خدا توطئههاي دشمنان را خنثی میسازد؛
یعنی اگر با وسوسههاي خود بخواهند گمراهی ایجاد کنند، خدا راهنماي توست و اگر مخالفان بخواهند بر تو پیروز شوند، خدا یاور
توست که بالاترین قدرتها را دارد و هدایت و یاري خدا براي تو کافی است. هزار دشمنم ار میکنند قصد هلاك گرم تو دوستی
از دشمنان ندارم باك (حافظ) 4. در این آیه این پرسشی مطرح شده که چرا قرآن به صورت یکباره نازل نشده بلکه در طیّ بیست
آیات فوق پاسخی به این پرسش داده «1» !؟ و سه سال به صورت متفرق و در مکانها و زمانهاي متفاوت فرو فرستاده شده است
است. نزول تدریجی قرآن و ارتباط دایم پیامبر صلی الله علیه و آله با وحی، عامل استقامت ص:
273 روحی او میشد؛ چون در هر واقعه، جنگ و مناسبتی آیاتی از قرآن فرود میآمد و تکلیف پیامبر و مسلمانان را روشن
میساخت و به آنان آرامش و اطمینان میداد. 5. براي تدریجی بودن نزول قرآن دلایل دیگري نیز میتوان بیان کرد که برخی از
آنها عبارتاند از: الف) قرآن یک کتاب تربیتی است که برنامهي زندگی مسلمانان و هدایتگر یک ملتِ در حال رشد بوده است؛
از این رو همچون برنامههاي تربیتی و تحصیلی، باید مرحله به مرحله ابلاغ و اجرا گردد و به نتیجهي مطلوب برسد. اصولًا اگر آیات
مربوط به شکستها و پیروزيهاي مسلمانان در جنگها زودتر ابلاغ میشد، نظم امور در هم میریخت و برخی مردم به جهاد
نمیرفتند. ب) اگر قرآن یکباره نازل میشد، لازم بود که یکباره هم همهي قوانین آن اجرا شود. درحالی که بسیاري از مردم
تحمّل همهي برنامههاي عبادت، جهاد، زکات، خمس و واجبات دیگر را نداشتند و این مطلب عامل فرار گروهی از مردم میشد.
ج) ارتباط مستمر پیامبر صلی الله علیه و آله با وحی، عامل جلوگیري از سخنان بیهودهي دشمنان اسلام بود که گاهی میگفتند: خدا
پیامبر صلی الله علیه و آله را رها کرده است. د) نزول تدریجی قرآن در طی بیست و سه سال و عدم اختلاف در آیات آن نشان
به معناي هماهنگی و نظام یافتن چیزي بر طریق مستقیم است و خروج کلمه از « ترتیل » . دهندهي اعجاز این کتاب مقدس است. 6
این آیه اشاره دارد که قرآن به صورت ترتیل، یعنی با نظام بر طریق «1» . دهان به راحتی و به طور صحیح را نیز ترتیل میگویند
ص: 274 مستقیم و با حساب و برنامهي پیدرپی نازل شده است. 7. در احادیث از پیامبر صلی الله
علیه و آله و امام علی علیه السلام روایت شده که مقصود از ترتیل در قرائت قرآن، آن است که حروف و کلمات آن را کاملًا روشن
ادا کنید و همچون دانههاي خرماي خشکیده یا ریگهاي پراکنده نکنید و نیز مثل شعر، آن را با سرعت نخوانید و به هنگام برخورد
صفحه 84 از 110
با (آیات) جالب و عجیب آن توقف کنید و دل را با آن به حرکت درآورید و هرگز قصد شما این نباشد که به پایان سوره برسید
و در حدیث دیگر از امام صادق علیه السلام روایت شده که ترتیل آن است که آیات «1» .( (بلکه اصل تدبّر و تفکر در آیات باشد
را با تأنّی و با صداي زیبا بخوانید و هنگامی که به آیهاي برخورد کردید که در آن سخن از آتش است، به خدا پناه ببرید و هنگامی
8. از بررسی آیات قرآن، احادیث و لغت در «2» . که به آیهاي برخورد کردید که در مورد بهشت است، از خدا بهشت بخواهید
استفاده میشود که ترتیل به دو صورت است: الف) ترتیل لفظی که همان اداي حروف و حفظ وقوف و پرهیز از « ترتیل » مورد
شتاب در قرائت و پیوستگی در آن است. ب) ترتیل معنایی که همان تفکر و تأنی در آیات قرآن و خود را مخاطب آیه دانستن
است. البته آنچه در عصر ما به عنوان روش ترتیل در جلسات قرائت مطرح است، ص: 275 یک
آموزهها و پیامها: 1. رهبران الهی منتظر نباشند که دشمنیها «1» . اصطلاح جدید، غیر از معناي لغوي و اصطلاح قرآنی ترتیل است
با اسلام و آنان پایان پذیرد. 2. رهبران الهی از مخالفتها نهراسند که خدا رهنما و یاريگرشان است. 3. کافران در برابر قرآن
شبههافکنی میکنند (که باید پاسخ آنان را بدهید). 4. نزول تدریجی قرآن به خاطر تثبیت وضعیت پیامبر صلی الله علیه و آله بوده
است. *** قرآن کریم در آیهي سی و سوم سورهي فرقان به مثالهاي حق و تفسیرهاي زیباي آن اشاره میکند و میفرماید: 33 . وَلَا
یَأْتُونَکَ بِمَثَلٍ إِلَّا جِئْنکَ بِالْحَقِّ وَأَحْسَنَ تَفْسِیرًا و هیچ مثالی براي تو نمیآورند جز آن که با (جواب) حق و بهترین تفسیر [به سوي
تو آییم. نکتهها و اشارهها: 1. یکی از آثار و فواید نزول تدریجی قرآن آن است که در مواقع حساس، پاسخ مخالفان را میدهد؛
یعنی هر گاه آنان مثالی زدند و یا مطلبی در مخالفت پیامبر صلی الله علیه و آله بیان کردند، آیات قرآن که به تدریج و بر اساس
فقط یک بار در « تفسیر » 2. واژهي «2» . مناسبتها فرود میآید، پاسخ آنان را میدهد و مثالی حق و تفسیري زیباتر ارائه میکند
است و تفسیر قرآن تفسیر قرآن مهر « پرده برداشتن و کشف » قرآن، آن هم در این آیه به کار رفته است. این واژه در اصل به معناي
جلد چهاردهم، ص: 276 به معناي آن است که انسان پرده از روي الفاظ مشکل و مجمل قرآن بردارد و مقاصد خدا را در آیه
آموزهها و پیامها: 1. آموزههاي قرآن، مطالب حق و بهترین تفسیر است. 2. هر گاه مخالفان اسلام «1» . روشن سازد و بیان کند
اشکال کردند، با مطلب حق و تفسیري زیبا به آنان پاسخ دهید. 3. خدا و قرآن مدافع رهبر اسلام بودند، شما نیز این گونه باشید.
***
سرگذشتهاي عبرت آموز
قرآن کریم در آیهي سی و چهارم سورهي فرقان، حالات و فرجام کافران را در رستاخیز به تصویر میکشد و میفرماید: 34 . الَّذِینَ
یُحْشَرُونَ عَلَی وُجُوهِهِمْ إِلَی جَهَنَّمَ أُوْلئِکَ شَرٌّ مَّکَانًا وَأَضَلُّ سَبِیلًا کسانی که بر صورتهایشان به سوي جهنّم گردآوري میشوند،
آنان بدترین مکان را دارند، و از نظر راه (یابی) گمراهترند! نکتهها و اشارهها: 1. این آیه نیز پاسخ و تهدیدي براي کافران است؛
یعنی کافرانی که در دنیا لجاجت میکردند و در مورد قرآن بهانهجویی مینمودند، اگر دست برندارند پاسخ آنان در آخرت عذاب
2. مقصود از کشیده شدن کافران بر صورتهایشان چیست؟! برخی مفسران برآناند که حقیقتاً فرشتگان «2» . سخت الهی است
عذاب، کافران را در حالی که با صورت روي زمین افتادهاند، کشان کشان به طرف دوزخ میبرند و این نشانهي خواري و ذلّت آنها
و تجسّم گمراهی آنان در دنیاست که متکبرانه راه ص: 277 میرفتند و آیندهي خود را نمیدیدند.
اما برخی از مفسران برآناند که مقصود از این مطلب معناي کنایی آن است؛ یعنی قلب کافران به دنیا تعلّق دارد و هنوز صورت
قلبشان به طرف دنیاست و در همان حال به سوي جهنّم کشیده میشوند. و یا منظور آن است که کافران نمیدانند به کجا برده
. البته مانعی ندارد که همهي این معانی مقصود آیه باشد، ولی ظاهر آیه همان معناي اول است. آموزهها و پیامها: 1 «1» . میشوند
کافران بهانهجو بدانند که فرجام بدي در انتظار آنان است. 2. با قرآن و پیامبر صلی الله علیه و آله مخالفت نورزید که بدترین
صفحه 85 از 110
مکانها و گمراهترین راهها و عذابی خفّتبار در انتظار مخالفان است. *** قرآن کریم در آیات سی و پنجم و سی و ششم سورهي
فرقان به رسالت موسی و هارون و مخالفت فرعونیان و نابودي عبرتآموز آنان اشاره میکند و میفرماید: 35 و 36 . وَلَقَدْ ءَاتَیْنَا
مُوسَی الْکِتبَ وَجَعَلْنَا مَعَهُ أَخاهُ هرُونَ وَزِیرًا* فَقُلْنَا اذْهَبَآ إِلَی الْقَوْمِ الَّذِینَ کَ ذَّبُواْ بِئَایتِنَا فَدَمَّرْنهُمْ تَدْمِیرًا و بیقین به موسی کتاب
به سوي قوم (فرعون) که نشانههاي ما را دروغ انگاشتند، » : (تورات) دادیم؛ و برادرش هارون را همراه او وزیر قرار دادیم؛* و گفتیم
و (آنان رفتند ولی فرعونیان سرکشی کردند از این رو) آنان را کاملًا درهم کوبیدیم! ص: «. بروید
278 نکتهها و اشارهها: 1. در آیات پیشین به سؤالات و بهانه جوییهاي مشرکان مخالف پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله پاسخ داده
شد، ولی آنان لجاجت کردند؛ از این رو آنان را با عذاب تهدید کرد و اکنون در این آیات سرنوشت اقوام سرکش گذشته همچون
فرعونیان را بیان میکند، تا از طرفی مخالفان اسلام از سرنوشت عذابآلود آنان درس عبرت بگیرند و از طرف دیگر، به پیامبر
صلی الله علیه و آله دلداري میدهد که از مخالفت آنان اندوهگین نباشد. 2. در این آیه به همکاري موسی و هارون در مبارزه با
فرعونیان اشاره میکند تا آموزهاي براي همهي رهبران الهی باشد که در هدایت مردم و مبارزه با دشمنان راه خدا، براي خود وزیر و
همکار انتخاب کنند تا تنها نباشند و در مواقع خطر همدیگر را یاري رسانند. 3. فرعونیان از طرفی نشانههاي الهی را در پهنهي هستی
عملًا تکذیب کردند، به طوري که فرعون خود را پروردگار بزرگ خواند. و از طرف دیگر آیات کتابهاي آسمانی را تکذیب
به معناي هلاکت اعجابانگیز است و به راستی که نابودي فرعونیان « دِمار » از مادهي « تَدمیر » . کردند و راه شرك در پیش گرفتند. 4
آموزهها و پیامها: 1. رهبران الهی در رهبري مردم و مبارزه با دشمنان، «1» . در میان امواج خروشان از عجایب تاریخ بشر است
براساس کتاب خدا رفتار کنند و براي خود وزیر و همکار انتخاب نمایند. 2. از سرنوشت عذابآلود فرعونیان عبرت بیاموزید و
نشانهها و آیات الهی را تکذیب نکنید. 3. دروغانگاري آیات الهی، عامل هلاکت ملتهاست. *** تفسیر قرآن مهر جلد
چهاردهم، ص: 279 قرآن کریم در آیهي سی و هفتم سورهي فرقان به مخالفتهاي قوم نوح و سرنوشت عبرتآموز او اشاره
میکند و با هشدار به ستمکاران میفرماید: 37 . وَقَوْمَ نُوحٍ لَمَّا کَ ذَّبُواْ الرُّسُلَ أَغْرَقْنهُمْ وَجَعَلْنهُمْ لِلنَّاسِ ءَایَۀً وَأَعْتَدْنَا لِلظلِمِینَ عَذَابًا أَلِیمًا
و هنگامی که قوم نوح فرستادگان (خدا) را دروغگو شمردند، غرقشان ساختیم، و آنان را نشانهاي (عبرتآموز) براي مردم قرار
فرستادگان الهی « قوم نوح » دادیم؛ و براي ستمکاران عذاب دردناکی فراهم کردهایم! نکتهها و اشارهها: 1. در این آیه بیان شده که
را تکذیب کردند، در حالی که پیامبر آنان نوح بود. این مطلب اشاره به آن دارد که در اصول دعوت پیامبران تفاوتی نیست و
تکذیب یکی، تکذیب همهي آنهاست. براي مثال، اگر کسی توحید یا معاد را منکر شد، در حقیقت همهي پیامبران را تکذیب
که نوح سالیان «1» کرده است. 2. در مورد قوم نوح و سرنوشت آنان، در سورههاي مختلف قرآن مطالب مفصلی بیان شده است
درازي به هدایت مردم پرداخت ولی تعداد اندکی ایمان آوردند و در نهایت عذاب الهی به صورت سیلابی فرا رسید و قوم او را
غرق ساخت، مگر تعدادي که همراه نوح بر کشتی نشستند. آموزهها و پیامها: 1. خدا در برابر تکذیب رسولان خویش واکنش
سختی نشان میدهد، پس ستمکاران مراقب رفتار خود باشند. 2. از سرنوشت عذابآلود قوم نوح عبرت بگیرید. *** تفسیر قرآن
مهر جلد چهاردهم، ص: 280 قرآن کریم در آیات سی و هشتم و سی و نهم سورهي فرقان به سرنوشت عذابآلود اقوام سرکش
عاد، ثمود و اصحاب رسّ اشاره میکند و میفرماید: 38 و 39 . وَعَادًا وَثَمُودَ وَأَصْحبَ الرَّسِّ وَقُرُونًا بَیْنَ ذلِکَ کَثِیرًا* وَکُلا ضَرَبْنَا لَهُ
الْأَمْثلَ وَکُلا تَبَّرْنَا تَتْبِیرًا و قوم عاد و ثَمُود و اصحاب الرَّس (: یاران چاه و پرستندگان صنوبر)، و گروههاي زیادي را که بین آنان
بودند، (هلاك کردیم).* و هر یک را (پند دادیم و) براي وي مَثَلها زدیم، و (چون سودي نداد) همگی را کاملًا نابود کردیم.
نکتهها و اشارهها: 1. در این آیات به سرنوشت عاد یعنی قوم هود پیامبر علیه السلام اشاره شده است. هود علیه السلام در سرزمین
احقاف (یا یمن) مبعوث شد و قومش سرکشی کردند و او را تکذیب نمودند و در نهایت هلاك گشتند. 2. در این آیات به
سرنوشت ثمود یعنی قوم صالح پیامبر علیه السلام اشاره شده است که در سرزمین میان مدینه و شام زندگی میکردند و در اثر
صفحه 86 از 110
اصحاب » در اصل به معناي اثر مختصر و یا به معناي چاه است و در این آیات به سرنوشت « رَس » . سرکشی و مخالفت نابود شدند. 3
نیز اشاره شده است. مفسران در مورد هویت این قوم اختلاف نظر دارند: الف) برخی میگویند آنها قومی بودند که در یَمامه « الرَس
ب) برخی مفسران «1» . زندگی میکردند و پیامبري به نام حَنظله داشتند که او را تکذیب نمودند و در چاه انداختند تا شهید شد
برآناند که آنان مردمی بودند که در انطاکیه (شام) زندگی میکردند و پیامبرشان حبیب نجار بود. تفسیر قرآن مهر جلد چهاردهم،
است که « ارس » همان « رَسّ » ص: 281 ج) برخی دیگر آنها را از بقایاي قوم ثمود یا عاد میدانند. د) برخی از مفسران گفتهاند که
در شمال آذربایجان ایران است. ه) در حدیثی از امام رضا علیه السلام از امام علی علیه السلام روایت شده که آنان قومی بودند که
درخت صنوبري را میپرستیدند که به آن شاه درخت میگفتند. و دوازده شهر آباد به نامهاي: آبان، آذر، دي، بهمن، اسفندار،
که در هر ماه جشنی میگرفتند و در کنار درخت صنوبر قربانی «1» فروردین، اردیبهشت، خرداد، تیر، مرداد، شهریور و مهر داشتند
میکردند و به سجده میافتادند. سرانجام خدا پیامبري به سوي آنان فرستاد که آنها را به یکتاپرستی فرا خواند، ولی او را تکذیب
و در «2» . کردند و در چاه عمیقی افکندند تا جان سپرد و خدا به خاطر این ستم بزرگ آنان را گرفتار عذابی ساخت و نابود کرد
و در مورد «3» . برخی احادیث نیز از امام صادق علیه السلام روایت شده که: زنان این قوم گرفتار انحراف همجنسگرایی بودند
البته برخی از این تفسیرها و احتمالات با همدیگر قابل جمع «4» . مجازات زنان همجنسگرا به سرنوشت آنان استدلال شده است
است. برخی از مفسران برآناند که بعید است مقصود از اصحاب الرس بقایاي قوم عاد و ثمود باشد، همان طور که وجود این قوم
4. خدا نخست با مخالفان اتمام حجت میکند و براي آنها مثالها میزند و به بهانهجوییها و «5» . در عربستان و شامات بعید است
ایرادهاي آنان پاسخ میدهد و اگر تأثیر نداشت، آنان را عذاب مینماید. ص: 282 آموزهها و
پیامها: 1. مخالفان اسلام از سرنوشت عذابآلود اقوام پیشین درس عبرت بگیرند (و دست از مخالفت بر دارند). 2. خدا نخست
اتمام حجّت میکند و مطالب و داستانهاي اقوام پیشین را براي مخالفان بیان میکند، سپس (اگر تأثیر نکرد) آنان را نابود میسازد.
*** قرآن کریم در آیهي چهلم سورهي فرقان به سرنوشت عذابآلود و عبرتآموز قوم لوط اشاره میکند و میفرماید: 40 . وَلَقَدْ
أَتَوْاْ عَلَی الْقَرْیَۀِ الَّتِی أُمْطِرَتْ مَطَرَ السَّوْءِ أَفَلَمْ یَکُونُواْ یَرَوْنَهَا بَلْ کَانُواْ لَایَرْجُونَ نُشُورًا و بیقین (مشرکان) به آبادي (قوم لوط) که بارانِ
بد (سنگها بر آن) باریده شده بود، رسیدند؛ پس آیا هرگز آن را ندیدهاند؟! (دیدند) لیکن هیچ امیدي به زنده کردن (مردگان)
اشاره شده که در کنار راه شام (: سوریه) قرار گرفته « سَ دُوم » ندارند. نکتهها و اشارهها: 1. در این آیه به شهر قوم لوط، یعنی شهر
است که عربهاي مکه و حجاز در هنگام سفرهاي تجارتی به شام، از کنار ویرانههاي شهر سدوم میگذشتند و صحنههاي
2. مشاهدهي آثار باستانی باقیمانده از اقوام سرکش، انسان را به فکر و تأمّل وا میدارد که «1» . عبرتانگیز آن را مشاهده میکردند
مثلًا قوم لوط چگونه در دام گناه همجنسبازي افتادند و سرکشی نمودند و فرجام عذابآلود آنان چه بود؟ و اکنون در برزخ
گرفتار چه عذابهایی هستند و در رستاخیز چگونه عذاب خواهند شد و ما چگونه ص: 283
3. در این آیه اشاره شده که ریشهي انحرافات، لجاجتها و بهانهجوییهاي مشرکان «1» . زندگی کنیم که دچار این عذابها نشویم
آن است که به رستاخیز اعتقاد ندارند و یا با توجه به اعمالشان، امیدي به پاداشهاي آخرت ندارند و از این روست که همه چیز را
بازیچه میگیرند و جز به هوسهاي زودگذر دنیوي نمیاندیشند. آموزهها و پیامها: 1. به آثار باستانی اقوام سرکش نظر کنید و
درس عبرت بگیرید. 2. اگر کسی به رستاخیز ایمان و امید نداشته باشد، از سرنوشت دیگران درس عبرت نمیگیرد و براي عاقبت
خویش فکري نمیکند. 3. مخالفان اسلام از سرنوشت عذابآلود (قوم لوط) درس عبرت بگیرند (و دست از لجاجت بردارند).
*** قرآن کریم در آیات چهل و یکم و چهل و دوم سورهي فرقان به استهزا و سخنان نارواي مشرکان نسبت به پیامبر اسلام صلی
الله علیه و آله و پاسخ آنان اشاره میکند و میفرماید: 41 و 42 . وَإِذَا رَأَوْكَ إِن یَتَّخِ ذُونَکَ إِلَّا هُزُوًا أَهذَا الَّذِي بَعَثَ اللَّهُ رَسُولًا* إِن
کَ ادَ لَیُضِ لُّنَا عَنْ ءَالِهَتِنَا لَوْ لَآأَن صَبَرْنَا عَلَیْهَا وَسَوْفَ یَعْلَمُونَ حِینَ یَرَوْنَ الْعَذَابَ مَنْ أَضَ لُّ سَبِیلًا و هنگامی که تو را میبینند، جز به
صفحه 87 از 110
ریشخندت نمیگیرند؛ (و میگویند:) آیا این کسی است که خدا (او را بعنوان) فرستاده برانگیخته است؟!* قطعاً تفسیر قرآن مهر
جلد چهاردهم، ص: 284 نزدیک بود ما را از معبودانمان گمراه سازد، اگر بر (پرستش) آن (معبودان) شکیبایی نمیکردیم (حتماً ما
را بر میگرداند). و [لی در آینده هنگامی که عذاب را ببینند، خواهند دانست که چه کسی از نظر راه (یابی) گمراهتر است. نکتهها
و اشارهها: 1. مشرکان در برابر دعوت پیامبر صلی الله علیه و آله منطق و دلیلی نداشتند و فقط آن حضرت را ریشخند میکردند تا از
تأثیر سخنان او بکاهند. 2. مشرکان در برابر دعوت پیامبر صلی الله علیه و آله به تناقضگویی افتاده بودند؛ یعنی از طرفی ادعاي
نبوت و سخنان پیامبر صلی الله علیه و آله را بیاساس معرفی میکردند و آن را به ریشخند میگرفتند. و از طرف دیگر، سخنان
پیامبر صلی الله علیه و آله را جدّي تلّقی میکردند و میگفتند: اگر ما در برابر او صبر و استقامت نکنیم، ممکن است سخنانش مؤثر
واقع شود و ما را از عقایدمان برگرداند. 3. در این آیات به مشرکان وعدهي عذاب داده شده است. مقصود از این عذاب، یا
البته مانعی ندارد که هر دو عذاب «1» . مجازات دنیوي مشرکان همچون شکست بدر است و یا مجازات اخروي و عذاب رستاخیز
مقصود آیه باشد. آموزهها و پیامها: 1. مخالفان لجوج اسلام منتظر عذاب الهی و روشن شدن حقایق باشند. 2. رهبران الهی را
ریشخند نکنید که این شیوهي مشرکان بیمنطق است. 3. مخالفان اسلام گرفتار ریشخندهاي بیمنطق و تناقضگویی شدهاند (ولی
در واقع از پیشرفت اسلام نگران هستند). *** ص: 285 قرآن کریم در آیات چهل و سوم و چهل و
چهارم سورهي فرقان به هواپرستی، خردگریزي و حیوانصفتی مشرکان اشاره میکند و میفرماید: : 43 و 44 . أَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ
هَوَیهُ أَفَأَنتَ تَکُونُ عَلَیْهِ وَکِیلًا* أَمْ تَحْسَبُ أَنَّ أَکْثَرَهُمْ یَسْمَعُونَ أَوْ یَعْقِلُونَ إِنْ هُمْ إِلَّا کَالْأَنْعمِ بَلْ هُمْ أَضَ لُّ سَبِیلًا آیا اطلاع یافتی از
یا مگر میپنداري که بیشتر آنان میشنوند یا «!؟ کسی که هوسش را معبود خود گرفت؟! و آیا تو حمایتگر او خواهی بود
خردورزي میکنند؟! آنان جز همانند چهارپایان نیستند، بلکه آنان از نظر راه (یابی) گمراهترند. شأن نزول: حکایت شده که سالی
بر قریش سخت بود و در صحراهاي اطراف مکه پراکنده شدند و هر کجا درخت زیبا یا سنگ جالبی میدیدند، آن را میپرستیدند
و نام آن سنگ را صخرهي سعادت میگذاشتند و براي آن قربانی میکردند و درمان بیماريهاي حیوانات خود را از آنها
نکتهها و اشارهها: 1. ریشهي انحراف مشرکان آن است که «1» . میخواستند. این آیه بدین مناسبت نازل شد و آنها را سرزنش کرد
آنان از عقل خود استفاده نمیکنند و به سخنان حق دیگران نیز گوش نمیدهند؛ بنابراین راه عقل و نقل را بر خود بستهاند و
در این آیات اشاره دارد که « اکثرهم » دسترسی به علم و دانش بیرونی ندارند؛ از این روست که همچون حیوانات شدهاند. 2. تعبیر
شاید در میان مشرکان فریب خوردگانی وجود دارند که اهل تعقّل و شنیدن هستند و ممکن است تفسیر قرآن مهر جلد چهاردهم،
در این آیه شنیدن معمولی مطالب با گوش نیست، بلکه « شنیدن » ص: 286 تدریجاً بیدار شوند و حق را بپذیرند. البته مقصود از
مشرکان، هوي و هوس خویش را معبود خود قرار » شنیدن و فهم مطالب حق و عمل بر طبق آن است. 3. در این آیات بیان شده که
مقصود از این جمله یا آن است که مشرکان از بتِ هواي نفس خود پیروي میکنند و تمام انحرافات آنها از همین جا ریشه «. دادهاند
میگیرد؛ چون هوسهاي زودگذر مانع دیدن و شنیدن و تفکر حقایق میشود و زمینهي انحراف بیشتر را فراهم میسازد. حقیقت
سرابی است آراسته هوا و هوس گرد برخاسته تبیین که جایی که برخاست گرد نبیند نظرگر چه بیناست مرد (سعدي) و یا منظور آن
است که مشرکان در انتخاب بتها هیچگونه منطقی ندارند بلکه هر گاه چشمشان به سنگ و درختی بیفتد و هوس کنند آن را به
عنوان معبود برمیگزینند. البته مانعی ندارد که هر دو معنا مقصود آیه باشد؛ زیرا بتپرستی زاییدهي خرافهپرستی بیمنطق است که
4. در احادیث اسلامی بارها خطر هواپرستی گوشزد شده است. از جمله از پیامبر صلی الله علیه و «1» . خود نوعی هواپرستی است
آله روایت شده که فرمودند: در زیر آسمان هیچ بتی بزرگتر، در نزد خدا، از هوي و هوس که از آن پیروي میکنند، وجود ندارد.
«1» . ص: 287 و در احادیث از امام علی علیه السلام روایت شده که هواپرستی دشمن عقل است «2»
آري؛ این هواپرستی و پیروي هوس است که انسان «3» . دینداري و هواپرستی جمع نمیشود «2» . هواپرستی اساس تمام رنجهاست
صفحه 88 از 110
را به شرك، انحرافات اخلاقی و جنسی و اعتیاد میکشاند و او را به فردي بیارزش و زبون تبدیل میکند. و این هواپرستی است که
انسان را به قدرتپرستی، پولپرستی و قتل و جنایت میکشاند و او را به فردي حیوان صفت تبدیل میکند. از این روست که امام
5. هر کس میتواند در یکی از این «4» . علی علیه السلام فرمودند: شجاعترین مردم کسی است که بر هواي نفس خود غلبه کند
مراحل باشد: الف) واقعاً انسان باشد، هم در صورت و هم در سیرت. ب) در ظاهر انسان باشد، اما در صفات همچون حیوان باشد.
ج) در ظاهر انسان باشد، اما در واقع و سیرت و باطن حیوانی درنده شود. د) در ظاهر انسان باشد، اما در حقیقت از حیوانات بدتر
شده باشد و اگر حیوان یک نفر را میدرد او هزاران نفر را بکشد. آیهي فوق به مرحلهي دوم و چهارم اشاره کرده است. 6. در این
آیه بیان شده که گاهی انسانها از حیوان پستتر و گمراهتر میشوند؛ چراکه: ص: 288 الف)
گمراهی حیوان به خاطر نداشتن عقل است، اما انسان داراي عقل است و از آن استفاده نمیکند و گمراه میشود. ب) حیوانات در
همان حال گمراهی خدمتگزار انسانها هستند، اما انسانهاي گمراه سرکش، عامل مصیبت و بدبختی خود و دیگران میشوند. ج)
خطر حیوانات وحشی محدود است و یک گرگ ممکن است یک انسان را بدرد، اما انسانهاي درندهخو، قدرتطلب و
جنگآفرین، گاهی میلیونها نفر را به خاك و خون میکشند. د) حیوانات طبق غرایز طبیعی خود عمل میکنند، اما انسانهاي
هواپرست همهي قوانین تکوین و تشریع را زیر پا میگذارند تا به هوسهاي خود دست یابند. آموزهها و پیامها: 1. ناآگاهی،
. هواپرستی و حیوانصفتی ریشهي اصلی انحرافات بزرگ است. 2. ریشههاي شرك و بتپرستی را در هواپرستی جستوجو کنید. 3
تا وقتی که کسی هواپرست است، دفاع و کارسازي رهبران الهی نیز براي او سودبخش نیست. 4. راه عقل و نقل را بر خود نبندید
که از حیوانات گمراهتر میشوید. 5. انسان دور از توحید، وحی و عقل، از حیوانات پستتر میشود. 6. قلمرو پرواز انسان (بین دو
تا حیوانصفتی است. *** ص: 289 «1» ( قوس خلیفۀ اللهی
نشانههاي خدا
قرآن کریم در آیات چهل و پنجم تا چهل و هفتم سورهي فرقان به نشانههاي خدا در تغییرات سایهها و پوشیدگی شب و آرامش
47 . أَلَمْ تَرَ إِلَی رَبِّکَ کَیْفَ مَدَّ الظِّلَّ وَلَوْ شَآءَ لَجَعَلَهُ سَاکِنًا ثُمَّ جَعَلْنَا - خواب و زندگیآفرینی روز اشاره میکند و میفرماید: 45
الشَّمْسَ عَلَیْهِ دَلِیلًا* ثُمَّ قَبَضْ نَاهُ إِلَیْنَا قَبْضًا یَسِیرًا* وَهُوَ الَّذِي جَعَلَ لَکُمُ الَّیْلَ لِبَاسًا وَالنَّوْمَ سُبَاتًا وَجَعَلَ النَّهَارَ نُشُورًا آیا نظر نکردهاي که
چگونه پروردگارت سایه را گسترده ساخت؟! و اگر (بر فرض) میخواست آن را حتماً ساکن قرار میداد؛ سپس خورشید را
راهنمایی بر آن قرار دادیم.* سپس آن (سایه) را با فروگرفتنی آسان (و آهسته) به سوي خود باز میگیریم.* و او کسی است که
شب را پوششی براي شما قرار داد؛ و خواب را (مایه) استراحتی؛ و روز را (مایه) زندگی (و پراکنده شدن در زمین) قرار داد. نکتهها
و اشارهها: 1. در آیات گذشته سخن از مشرکان لجوجی بود که اکثر آنان نه خردورزي میکردند و نه حاضر بودند که مطالب حق
را بشنوند و اینک در این آیات، نشانههاي خدا در صحنهي طبیعت بیان شده تا شاید گروه اقلیّت غافلی که در میان آنان هستند، این
سخنان را بشنوند و بیدار شوند و به سوي خداي یکتا رو آورند. 2. در این آیات به سایهها به عنوان یکی از نعمتهاي الهی اشاره
شده است. سایه عبارت است از تاریکی کم رنگی که براي اجسامی پیدا میشود که نور از آنها عبور نمیکند. سایه یکی از
لذتبخشترین و مفیدترین نعمتهاي الهی است که انسان را در برابر تابش سوزان خورشید حفظ میکند و نور زندگی انسان را
تعدیل مینماید. تابش یکسان نور همه چیز را میسوزاند و نبودن یکنواخت و ص: 290 دایمی نور
نیز همه چیز را منجمد میسازد؛ بنابراین، تغییرات نور و سایه زندگی انسان را معتدل و گوارا میسازد. 3. مقصود از گسترش سایه
تا به هنگام ظهر، که سایههاي «1» در این آیات همان سایهي قبل از صبحگاه است که پس از طلوع آفتاب کم کم برطرف میشود
معمولی به کلی معدوم میشود، یا به حداقل خود میرسد. 4. خدا سایهها را به تدریج جمع میکند، یعنی سایهها در صبحگاه
صفحه 89 از 110
یکمرتبه برچیده نمیشود تا تابش ناگهانی و شدید خورشید، براي موجودات زیان آور باشد، بلکه خدا با قدرت و به تدریج
براي انسان است؛ یعنی پردهي تاریک شب، همانند « لباسی » 5. در این آیات اشاره شده که شب همچون .«2» سایهها را جمع میکند
لباس، زشتیها و اسرار بشر را میپوشاند و به او فرصت میدهد تا در فضاي تاریک شب به استراحت و کارهاي دیگر بپردازد که
در اصل به معناي قطع کردن است، « سُبات » . در نور روز انجام آنها مشکل است. این نیز یکی از نعمتها و نشانههاي خداست. 6
سپس به تعطیل کردن کار گفته شده است. این واژه اشاره دارد که خواب انسان عامل تعطیلی بسیاري از فعالیتهاي جسمی و
فکري اوست؛ یعنی در خواب فقط برخی از دستگاههاي بدن، همچون تنفس و قلب کار میکند و بقیه به استراحت و تجدید قوا
میپردازند تا با نشاط به فعالیتهاي بعدي بپردازند. اگر خواب انسان قطع و نامنظم شود، نیرو و مقاومت انسان را درهم تفسیر قرآن
مهر جلد چهاردهم، ص: 291 میشکند و گاهی مرگآفرین است. آري؛ آرامش خواب نیز یکی از نعمتهاي الهی و نشانههاي
به معناي گستردن است و به زنده شدن پس از مرگ نیز نشور میگویند. وقتی موجودات در شب میخوابند، « نُشور » . اوست. 7
همچون مردگان در سکوت خواب فرو میروند و هنگامی که روشنی روز گسترده میشود، گویی موجودات دوباره زنده میشوند
و به جنب و جوش درمیآیند و زندگی نوینی را آغاز میکنند. 8. هر چند نظام سایهسازي و پیدایش شب و روز و آرامش خواب،
همگی عواملی طبیعی دارد؛ اما در حقیقت همهي طبیعت و عوامل آن مخلوق خداست و علت نهایی همه چیز اوست؛ پس همهي
اینها نعمتها و نشانههاي قدرت و عظمت خدایند. آموزهها و پیامها: 1. به نظام سایهسازي طبیعت بنگرید و درس خداشناسی
*** «1» .( بیاموزید. 2. در فواید شب و آرامش خواب و زندگی آفرینی روز دقت کنید تا خدا را بهتر بشناسید (و سپاس او گویید
قرآن کریم در آیات چهل و هشتم و چهل و نهم سورهي فرقان به نشانههاي خدا در نظام باد و باران و فواید آنها اشاره میکند و
میفرماید: 48 و 49 . وَهُوَ الَّذِي أَرْسَلَ الرِّیحَ بُشْرًا بَیْنَ یَدَيْ رَحْمَتِهِ وَأَنزَلْنَا مِنَ السَّمَآءِ مَآءً طَهُورًا* لِنُحْیِیَ بِهِ بَلْدَةً مَّیْتًا وَنُسْقِیَهُ مِمَّا خَلَقْنَآ
أَنْعمًا وَأَنَاسِیَّ کَثِیرًا و او کسی است که بادها را پیشاپیش (باران) رحمتش مژده رسان فرستاد؛ و از آسمان آبی پاك و پاك کننده
فرو فرستادیم؛* تا بوسیلهي آن، سرزمین مردهاي را زنده کنیم؛ و آن را به چهارپایان و انسانهاي بسیار، از آفریدههایمان، بنوشانیم.
ص: 292 نکتهها و اشارهها: 1. در این آیات به ارتباط بادها با نزول باران اشاره شده است که بادها
نقش پیشقراولان نزول باران رحمت الهی را دارند؛ یعنی این بادها هستند که ابرها را از اقیانوسها به سوي سرزمینهاي خشک
میرانند، تا باران خود را بر مردم فرو ریزند و آنان را سیراب سازند. این بادها که معمولًا با رطوبت ملایمی همراه هستند، بوي باران
که به صورت جمع آمده است، شاید اشاره به انواع « بادها » به معناي « رِیاح » میدهند و مژدهرسان ابرهاي بارانزا هستند. 2. تعبیر
3. در این «1» . مختلف بادها، همچون شمالی، جنوبی، غربی و شرقی باشد که سبب گسترش ابرها بر کل کرهي زمین میشوند
یاد شده است که به معناي چیز بسیار پاك و پاك کننده است؛ یعنی آب باران هم خود پاك است و « طَهُور » آیات از آب با صفت
هم چیزهاي دیگر را از آلودگی پاك میکند. آب باران هوا را پاك و لطیف میسازد، شهرها، روستاها، صحراها و جادهها را
شستوشو میدهد و میکربها را در خود حل کرده، از بین میبرد و بدینوسیله بیماريها را کاهش میدهد. علاوه بر آن، آب
باران ذخیره میشود، و آن را به خانهها منتقل میکنند و وسیلهي شستوشو، وضو و غسل میشود و روح انسان را نیز پاك
در این آیه به معناي سرزمین و صحراست و مقصود سرزمینهاي مردهاي است که به وسیلهي آب حیاتبخش « بَلدة » . میسازد. 4
باران زنده و سرسبز میشوند و غذاي حیوانات را فراهم میسازند و انسانها نیز از گوشت حیوانات میخورند و به زندگی ادامه
میدهند. 5. چرا این آیه نگفته که همهي مردم و حیوانات از آب باران استفاده میکنند بلکه گفته بیشتر آنان؟! تفسیر قرآن مهر
به خاطر آن است که برخی همچون صحرانشینان، مستقیم از آب باران استفاده میکنند، ولی « کثیر » جلد چهاردهم، ص: 293 تعبیر
6. خدا آب باران را آماده میسازد و در اختیار بشر میگذارد تا هر وقت که اراده کرد از آن بنوشد، نه «1» . برخی دیگر غیر مستقیم
آموزهها و پیامها: 1. در نظام وزش بادها مطالعه کنید و درس خداشناسی بیاموزید. 2. در «2» . این که فقط آب را به آنان بنوشاند
صفحه 90 از 110
*** «3» .( نظام بارش باران و پاك کنندگی، زنده سازي و سیرابکنندگی آن بنگرید تا خدا را بهتر بشناسید (و سپاس او گویید
قرآن کریم در آیهي پنجاهم سورهي فرقان به بیدارگري خدا و ناسپاسی مردم اشاره میکند و میفرماید: 50 . وَلَقَدْ صَ رَّفْنهُ بَیْنَهُمْ
لِیَذَّکَّرُواْ فَأَبَی أَکْثَرُ النَّاسِ إِلَّا کُفُورًا و بیقین این (حقایق قرآن) را، بین آنان به گونههاي مختلف بیان کردیم تا متذکّر شوند، و [لی
بیشتر مردم (از هر کاري) جز انکار سرباز زدند. نکتهها و اشارهها: 1. مفسران قرآن در مورد این آیه دو تفسیر ارائه کردهاند: الف)
مقصود آن است که خدا باران را به صورتهاي گوناگون و در جهات و مناطق مختلف فرستاد تا متذکّر این نعمت بزرگ شوند و
ص: 294 ب) مقصود آیه آن است که خدا این آیات را به صورتهاي «4» . سپاسگزاري کنند
البته مانعی ندارد که هر دو معنا مقصود آیه «1» . مختلف در میان مردم بیان کرد تا یادآور نشانههاي الهی شوند و سپاسگزاري کنند
2. در این آیه خدا بار دیگر اکثریت مردم را سرزنش کرده «2» . باشد، اما ظاهر آیه با توجه به آیات مشابه موافق تفسیر دوم است
است؛ زیرا در برابر نشانهها و آیات الهی ناسپاسی میکنند و از آنها در جهت هدایت و سعادت خویش استفاده نمیکنند، بلکه
آیات ونشانههاي او را انکار میکنند. مقصود از اکثریت در این آیه (با توجه به سیاق آیات) همان مشرکان و مخالفان اسلام هستند
که در صدر اسلام اکثریت مردم مکه را تشکیل میدادند و اکنون نیز اکثریت مردم جهان راه شرك و کفر میپیمایند. آموزهها و
پیامها: 1. بیان آیات (قرآن و نشانههاي) خدا براي بیدارسازي (و سپاسگزاري) مردم است. 2. اکثر مردم به جاي شکر نعمتهاي
الهی ناسپاسی میکنند. 3. از گونههاي بیان آیات قرآن درس بیداري بگیرید و ناسپاسی نکنید. *** قرآن کریم در آیات پنجاه و
یکم و پنجاه و دوم سورهي فرقان با اشاره به جهاد بزرگ فرهنگی اسلام، وظایف رهبر اسلام در برابر کافران را بیان کرده،
میفرماید: 51 و 52 . وَلَوْ شِئْنَا لَبَعَثْنَا فِی کُلِّ قَرْیَۀٍ نَذِیرًا* فَلَا تُطِعِ الْکفِرِینَ وَجهِدْهُم بِهِ جِهَادًا کَبِیرًا تفسیر قرآن مهر جلد چهاردهم،
ص: 295 و اگر (بر فرض) میخواستیم، حتماً در هر شهري هشدارگري بر میانگیختیم.* پس از کافران اطاعت مکن، و بوسیلهي
آن (قرآن) با جهاد بزرگ (فرهنگ) ي با آنان مبارزه کن. نکتهها و اشارهها: 1. در این آیات به وحدت رسالت و رهبري جهان
اشاره شده است که یکی از اصول مدیریت است؛ یعنی اگر خدا میخواست، میتوانست در هر شهري یک پیامبر برانگیزد، اما
تمرکز نبوت در وجود یک نفر، باعث وحدت و انسجام انسانها و جلوگیري از تفرقه و تضعیف امت و عامل قدرت مؤمنان در
هیچ امتی نبوده مگر آن که هشدارگري در میان آنان وجود داشته » سطح جهان میشود. 2. در برخی از آیات قرآن آمده است که
و اینک در این آیه آمده است که اگر خدا میخواست، در هر شهري یک هشدارگر میفرستاد. این دو آیه با هم منافات «1» «. است
ندارد؛ در یکی سخن از هر امت و در دیگري سخن از هر شهر است. 3. در این آیات به اصل عدم سازش و عدم پیروي از کافران
اشاره شده است. سازش با کافران سرکش و پیروي از خرافات و هوسهاي آنان آفت دعوت به سوي خداست. 4. کافران دو
گونهاند: الف) گروهی که با اسلام در حال ستیز و مبارزهاند، که سازش و تسلیم در برابر آنان ذلّتآور و آفتزاست. ب) گروهی
که سرستیز با مسلمانان ندارند و مایلاند در پناه اسلام زندگی مسالمتآمیزي داشته باشند، و قوانین جامعهي اسلامی را محترم
گفته میشود. « اهل ذِمّه » میشمارند. سازش و صلح با این گروه مانعی ندارد و به این گروه کافران
در این آیه چیست؟ مسلماً، مقصود جهاد مسلحانه نیست؛ زیرا سورهي فرقان مکی است و در « جهاد کبیر » 5. مقصود از ص: 296
مکه جهاد مسلحانه بر مسلمانان واجب نشده بود. پس مقصود جهاد فرهنگی، فکري و تبلیغاتی علیه کافران است که با کمک قرآن
صورت میگیرد و مخالفان اسلام را در صحنهي فرهنگی به شکست میکشاند. آري؛ اسلام از مسلمانان میخواهد که در برابر
کافران دست به تهاجم فرهنگی بزنند. 6. در این آیات، قرآن، اسلحهي جهاد کبیر معرفی شده است؛ زیرا: - قرآن اسلحهاي فکري
است که در صحنهي جهاد فرهنگی کاملًا موثر است. - قرآن داراي قدرت بیان، استدلال، جاذبه و تأثیر عمیق است. - قرآن روشنی
بخش، آرامبخش و حرکتآفرین است. 7. در اسلام از سه جهاد سخن گفته شده است: الف) جهاد اصغر که همان مبارزهي
مسلحانه در میدان جنگ است. ب) جهاد کبیر که همین مبارزهي فرهنگی در برابر کافران است. ج) جهاد اکبر که همان مبارزه با
صفحه 91 از 110
آموزهها و پیامها: 1. رسالت پیامبر اسلام براي همهي شهرها و تمام جهانیان است. «1» . هوسها و هواهاي نفسانی و خودسازي است
3. رهبر اسلام حق ندارد در برابر 2. خدا وحدت مدیریت و رهبري دینی را میپسندد. ص: 297
. کافران (اسلام ستیز) به سازش و تسلیم تن دهد. 4. در مرحلهي نخست در برابر کافران دست به تهاجم فرهنگی و تبلیغاتی بزنید. 5
قرآن را محور اصلی براي تهاجم فرهنگی به کافران قرار دهید. *** قرآن کریم در آیات پنجاه و سوم و پنجاه و چهارم سورهي
فرقان به نشانههاي خدا در صحنهي تلاقی آبهاي شور و شیرین و آفرینش انسان از آب اشاره میکند و میفرماید: 53 و 54 . وَهُوَ
الَّذِي مَرَجَ الْبَحْرَیْنِ هذَا عَذْبٌ فُرَاتٌ وَهذَا مِلْحٌ أُجَاجٌ وَجَعَلَ بَیْنَهُمَا بَرْزَخًا وَحِجْرًا مَّحْجُورًا* وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ مِنَ الْمَآءِ بَشَرًا فَجَعَلَهُ نَسَ بًا
وَصِ هْرًا وَکَانَ رَبُّکَ قَدِیرًا و او کسی است که دو دریا را درآمیخت، این (یکی)، خوشی گوارا، و آن (دیگري) شورِ تلخ است؛ و
بین آن دو مانعی و (منطقهاي) ممنوعِ حفاظت شده قرار داد.* و او کسی است که از آب، بشري را آفرید؛ و او را (داراي
خویشاوندي) نَسَبی و دامادي قرار داد؛ و پروردگار تو توانا است. نکتهها و اشارهها: 1. مقصود از دریاهاي آب شور و شیرین، تمام
مناطقی است که آب شور دریا و آب شیرین رودخانهها به همدیگر میرسند و در کنار همدیگر قرار میگیرند، اما با هم مخلوط
نمیشوند؛ چرا که درجهي غلظت این دو آب با همدیگر متفاوت است. این رودخانههاي شیرین گاهی در دهانههاي خلیجها
دریاچهاي از آب شیرین تشکیل میدهند وگاهی به صورت رودخانهاي در درون دریاها ادامه مییابند و صحنهاي شگفتانگیز از
2. مقصود از فاصله و پردهي نامرئی که بین دو قدرت الهی را به نمایش میگذارند. ص: 298
دریاي شور و شیرین کشیده شده است، همان تفاوت درجهي غلظت آب شور و شیرین و اختلاف وزن مخصوص آنهاست که تا
3. مقصود این آیه از آفرینش بشر از آب چیست؟ در این جا حد اقل سه احتمال «1» . مدتها مانع مخلوط شدن این دو آب میشود
وجود دارد: الف) منظور آفرینش انسان نخستین از معجون خاك و آب است. ب) منظور آن است که قسمت عمدهي بدن انسان را
آب تشکیل میدهد؛ پس مادهي اصلی خلقت انسان آب است. ج) مقصود آیه خلقت انسانها از آب مرد و زن است. یعنی هر
انسانی از آب نطفهي مرد (یعنی اسپرم) و زن (یعنی اوول) به وجود میآید. البته ممکن است که هر سه احتمال مقصود آیه باشد،
در این آیات، پیوند خویشاوندي است که از طریق تولد بین انسان و « نَسَب » اما تفسیر سوم با ظاهر آیه سازگارتر است. 4. مقصود از
به معناي داماد است و مقصود پیوند خویشاوندي « صِ هر » پدر و مادر، خواهران، برادران و فرزندانشان به وجود میآید. اما واژهي
5. تأثیر علل طبیعی در پیدایش «2» . است که از طریق ازدواج با فامیل دیگران حاصل میشود که به آن پیوند سَبَبی نیز گفته میشود
انسان و دریاهاي شور و شیرین، مانع آن نیست که این امور را به خدا نسبت دهیم و نشانهاي از قدرت خدا بدانیم؛ تفسیر قرآن مهر
جلد چهاردهم، ص: 299 چراکه همهي این عوامل مخلوق او هستند. 6. در حدیثی روایت شده که این آیه در مورد پیامبر صلی الله
علیه و آله و امام علی علیه السلام است؛ چراکه علی علیه السلام هم پسرعموي پیامبر و هم داماد ایشان است؛ بنابراین خویشاوند
البته این گونه احادیث مصادیق روشن آیه را بیان میکنند و مانع عمومیت مفهوم آیه نیستند. آموزهها و «1» . نسبی و سببی اوست
پیامها: 1. به دریاشناسی و انسانشناسی اهمیت دهید. 2. با مطالعه در دریاهاي شور و شیرین خدا را بهتر بشناسید. 3. در آفرینش
انسان از آب و پیوندهاي انسانها دقت کنید و به قدرت خدا پی ببرید. *** قرآن کریم در آیهي پنجاه و پنجم سورهي فرقان به راه
غیر معقول شرك و مخالفت کافران با پروردگار اشاره میکند و میفرماید: 55 . وَیَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ مَا لَایَنفَعُهُمْ وَلَا یَضُرُّهُمْ وَکَانَ
الْکفِرُ عَلَی رَبِّهِ ظَهِیرًا و (مشرکان) غیر از خدا چیزي را میپرستند که به آنان سودي نمیبخشد و به ایشان زیان نمیرساند. و کافران
بر ضد (فرمان) پروردگارشان (همواره) پشتیبان [یکدیگر] ند. نکتهها و اشارهها: 1. شرك و بتپرستی باطل است؛ زیرا انسان عاقل
به دنبال پرستش معبودي میرود که سود و زیانی براي او داشته باشد، پس بتها و همتایانی که براي خدا قرار میدهند هیچ قدرتی
2. کافران در برابر راه خدا همکار و یاريگر ندارند و شایستهي پرستش نیستند. ص: 300
همدیگرند و نیروهاي یکدیگر را تقویت و پشتیبانی میکنند اما تلاش آنان نافرجام است. آموزهها و پیامها: 1. کافران اقدام به
صفحه 92 از 110
پرستش غیرمفید و غیر عاقلانه میکنند (ولی شما پرستشی سودمند و عاقلانه دارید). 2. کافران بر ضد خدا متحد شدهاند (پس شما
مؤمنان نیز در راه خدا متحد شوید و پشتیبان یکدیگر باشید). 3. چیزي را که سود و یا ضرري ندارد (هیچ کاري از او سر نمیزند)
پرستش نکنید. ***
اهداف رسالت پیامبر (ص)
قرآن کریم در آیات پنجاه و ششم و پنجاه و هفتم سورهي فرقان به وظایف پیامبر صلی الله علیه و آله و پاداش رسالت اشاره میکند
و میفرماید: 56 و 57 . وَمَآ أَرْسَلْنکَ إِلَّا مُبَشِّرًا وَنَذِیرًا* قُلْ مَآ أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ إِلَّا مَنْ شَآءَ أَن یَتَّخِ ذَ إِلَی رَبِّهِ سَبِیلًا و تو را جز
از شما هیچ پاداشی بر این (قرآن و رسالت) نمیطلبم؛ مگر کسی که بخواهد راهی به سوي » : مژدهآور و هشدارگر نفرستادیم.* بگو
نکتهها و اشارهها: 1. وظایف پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله حول دو محور اساسی است: اول محور بشارت «. پروردگارش برگزیند
دادن و تشویق کردن مردم به سوي ایمان، کار شایسته و در نهایت وارد شدن به بهشت و رضوان الهی. دوم هشدار دادن به کافران
2. آیهي اول نوعی تسلّی و مشرکان که دست از مخالفت بردارند و راه جهنّم را نپویند. ص: 301
خاطر و دلداري به پیامبر صلی الله علیه و آله و هشداري به مخالفان اسلام است. پیامبر وظیفه بشارتگري و هشدارگري خود را
انجام میدهد، و مردم چه سخنان او را بپذیرند و چه نپذیرند، ایرادي بر پیامبر صلی الله علیه و آله نیست؛ چون وظیفهي خود را انجام
داده است (و مخالفان و موافقان دعوت او نیز مسئول اعمال و وظایف خویش هستند). 3. در مورد استثناي آیهي دوم چند تفسیر و
احتمال وجود دارد: الف) پیامبر صلی الله علیه و آله میفرماید: من هیچ پاداشی از شما نمیخواهم و تنها پاداش من آن است که
گروهی بخواهند راهی به سوي پروردگارشان برگزینند. این تعبیر نهایت لطف و محبت پیامبر صلی الله علیه و آله را نسبت به مردم
نشان میدهد که او پاداشی جز خوشبختی مردم نمیخواهد. ب) پیامبر صلی الله علیه و آله میفرماید: من هیچ پاداشی از شما
نمیخواهم، مگر این که کسانی بخواهند به میل خود اموالی را در راه خدا (و از طریق من به نیازمندان) برسانند. ج) پیامبر صلی الله
علیه و آله میفرماید: من هیچ پاداشی از شما نمیخواهم، جز از کسانی که بخواهند راهی به سوي پروردگار پیدا کنند (که از این
افراد محبت خویشاوندان و دوستی در راه خدا را به عنوان پاداش مطالبه میکنم؛ چراکه این محبت و دوستی ادامهي رسالت و راهی
بر مجانی بودن «2» البته مانعی ندارد که هر سه معنا مقصود آیه باشد. 4. در این آیه و آیات دیگر قرآن «1» .( به سوي خداست
رسالت پیامبر و ابلاغ قرآن و آیین اسلام تأکید شده است، تا براي مخالفان اسلام روشن سازد که تفسیر قرآن مهر جلد چهاردهم،
ص: 302 پذیرش اسلام و قرآن بسیار آسان است و هیچ هزینهاي در بر ندارد. و همین گواه صدق و پاکی پیامبر صلی الله علیه و آله
است که هر گونه اتهامی را از پیامبر اسلام دفع میکند. آموزهها و پیامها: 1. وظیفهي رهبران الهی و مبلغان دینی بشارتگري و
هشداري است (و مسئول نتیجهي کار و کفر و ایمان مردم نیستند). 2. تلاش رهبران و مبلغان الهی براي سود مادي نباشد. 3. قرآن و
رسالت هدیهاي الهی و مجانی است (پس قدر آنها را بیشتر بدانید). 4. آرزوي رهبر اسلام خوشبختی مردم است و اگر چیزي از
مردم طلب میکند در همین راستاست. *** قرآن کریم در آیهي پنجاه و هشتم سورهي فرقان در مورد توکّل و تسبیح سفارش
میکند و با هشدار به گناهکاران میفرماید: 58 . وَتَوَکَّلْ عَلَی الْحَیِّ الَّذِي لَایَمُوتُ وَسَبِّحْ بِحَمْدِهِ وَکَفَی بِهِ بِذُنُوبِ عِبَادِهِ خَبِیرًا و بر
(خداي) زندهاي که نمیمیرد، توکّل کن، و با ستایش او تسبیح گوي؛ و آگاهی او به پیامدهاي (گناهان) بندگانش کافی است.
نکتهها و اشارهها: 1. کسی شایستهي تکیه و اعتماد و توکّل است که همیشه زنده باشد؛ یعنی موجودات فانی و موقت، قابل اعتماد و
تکیه نیستند. 2. مقصود از توکّل آن است که انسان همهي تلاش را به کار بندد و از اسباب طبیعی استفاده کند، ولی به علت اصلی
3. خدا از گناهان و سرچشمهي هستی توجه داشته باشد و بر او تکیه و اعتماد کند. ص: 303
بندگان آگاه است و همین براي شرمساري گناهکاران و پرهیز از گناه کافی است. آموزهها و پیامها: 1. از توکّل و تکیه بر خدا
صفحه 93 از 110
غافل نشوید. 2. از تسبیح و حمد الهی غافل نشوید. 3. خدا از گناهان شما آگاه است (پس از او شرم کنید و گناه ننمایید). ***
قرآن کریم در آیهي پنجاه و نهم سورهي فرقان به نشانههاي خدا در آفرینش شش مرحلهاي جهان و تدبیر هستی اشاره میکند و
میفرماید: 59 . الَّذِي خَلَقَ السَّموتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَیْنَهُمَا فِی سِتَّۀِ أَیَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَي عَلَی الْعَرْشِ الرَّحْمنُ فَسْئَلْ بِهِ خَبِیرًا آن (خدایی) که
آسمانها و زمین و آنچه بین آن دو است را در شش روز (و دوره) آفرید. سپس بر تخت (جهانداري و تدبیر هستی) تسلّط یافت؛
(او خداي) گستردهمهر است؛ پس درباره او از (خدا بپرس که داناست و نیز از افراد) آگاه بپرس. نکتهها و اشارهها: 1. در هفت آیه
در لغت به معناي روز معمولی، یعنی از طلوع « یَوم » واژهي «. خدا جهان را در شش روز و دوره آفرید » : که «1» از قرآن آمده است
و در قرآن بارها واژهي ص: «2» میآید « مدتی از زمان » آفتاب تا غروب آن و گاهی نیز به معناي
روز قیامت) میگوییم و در برخی ) « یوم القیامۀ » 304 یوم به معناي دوره یا مدتی طولانی از زمان آمده است، همان طور که در تعبیر
در این گونه آیات، همان « یَوم » پس مقصود از «1» . در آیهي فوق مدتی از زمان است « یوم » احادیث نیز اشاره شده که مقصود از
را اضافه دارد، استفاده میشود که مقصود « بَینهما » دورههاي خلق آسمانها و زمین است؛ بلکه از تعبیر برخی آیات که کلمهي
آفرینش کل جهان در شش دوره است. 2. در علم زمینشناسی و کیهانشناسی نیز به دورانهاي خلقت زمین و جهان اشاره میکنند
و بر اساس مطالعات علمی، حدسهایی بیان میکنند، اما آنچه مسلم است، مجموعهي آسمان و زمین بلکه کل هستی، در چند دوره
11 سورهي ف ّ ص لت به محتواي این دورهها اشارهاي اجمالی شده است (در همانجا بیان خواهیم - آفریده شده است که در آیات 8
کرد). 3. با آن که خدا میتوانست جهان را در یک لحظه بیافریند، اما آن را در چند دوره آفرید؛ چرا که این گونه، عظمت، قدرت
.4 «2» . و علم آفریدگار بیشتر روشن میشود و حجت بر مردم تمام میگردد. در برخی احادیث نیز بدین مطلب اشاره شده است
همچون تخت «4» ، تختهاي بلند ،«3» در اصل به معناي چیزي است که داراي سقف باشد، و گاهی به خود سقف « عَرْش »
نیز عرش گفته میشود. ص: 305 اما وقتی این واژه در مورد «5» پادشاهان و داربستهاي درختان
ثُم » : خدا به کار میرود، به معناي مجموعهي جهان هستی است که در حقیقت همچون تخت حکومت پروردگار است و تعبیر
کنایه از « بر تخت نشستن » کنایه از تسلط زمامدار بر امور کشور خویش است؛ همان طور که در فارسی نیز تعبیر « استَوي عَلی العرَش
ندارد، بلکه کنایه از احاطهي کامل و تسلط و « تجسّم خدا » در دست گرفتن قدرت و حاکمیت است. پس آیهي فوق هیچ ربطی به
اشاره شده « رحمان » 5. در این آیه به نام «1» . تدبیر او در جهان هستی است و در برخی احادیث نیز به این مطلب اشاره شده است
است؛ یعنی گستردهمهري که رحمتش همهي موجودات، اعم از مؤمن و کافر را در بر گرفته است. معرفی خدا با نام رحمان زمینهاي
که در این آیه « سؤال » است براي دعوت مردم به پرستش رحمان که در آیهي بعد خواهد آمد. 6. مفسران قرآن در مورد واژهي
معناي پرسش باشد؛ یعنی هر چه میخواهی در بارهي خدا « سؤال » بدان اشاره شده است چند تفسیر ارائه کردهاند: الف) منظور از
ب) مقصود همان معناي پرسش باشد و بگوید هر چه میخواهی از آن خدایی که آگاه است بپرس. «2» . بپرسی از افراد آگاه بپرس
ج) منظور معناي درخواست است؛ یعنی بر خدایی زنده که آفریدگار همهي جهان و مدبّر آن است تکیه کن و هر چه «3»
ص: 306 البته مانعی ندارد که هر سه معنا مقصود آیه باشد ولی «4» . میخواهی از او درخواست نما
سازگارتر است. آموزهها و پیامها: 1. با مطالعه در آفرینش جهان و دورههاي خلقت، درس « خبیر » معناي اول و دوم با واژهي
خداشناسی بیاموزید. 2. خدا در کار آفرینش عجله نکرده و آن را مرحله به مرحله انجام داده است. 3. از آفریدگار آگاه و مدبّر
هستی پرسش (و درخواست) کنید (نه از هر کس). *** قرآن کریم در آیهي شصتم سورهي فرقان به انکار و سرکشی مشرکان در
برابر نام رحمان اشاره میکند و میفرماید: 60 . وَإِذَا قِیلَ لَهُمُ اسْجُدُواْ لِلرَّحْمنِ قَالُواْ وَمَا الرَّحْمنُ أَنَسْجُدُ لِمَا تَأْمُرُنَا وَزَادَهُمْ نُفُورًا و
و (خداي) گستردهمهر چیست؟! » : میگویند «. براي (خداي) گسترده مهر سجده کنید » : هنگامی که به آن (مشرك) ان گفته شود
« رحمان » . و (این سخن) بر نفرتشان افزود. نکتهها و اشارهها: 1 «!؟ آیا براي چیزي سجده کنیم که [تو] به ما فرمان میدهی
صفحه 94 از 110
(گستردهمهر) از ریشهي رحمت، یکی از نامهاي پرجاذبهي خداست که مشرکان در برابر این نام خدا حساسیّت نشان میدادند و آن
دو تفسیر وجود دارد: الف) آنان به خاطر تکبّر و « رحمان » را ناشناخته دانسته، انکار میکردند. 2. در مورد انکار مشرکان نسبت به
3. مشرکان با زیرکی «1» . براي عربهاي آن عصر واقعاً ناشناخته بود « رحمان » از روي استهزا رحمان را انکار میکردند. ب) نام
خاصی، فرمان سجده بر خداي رحمان را به ص: 307 پیامبر صلی الله علیه و آله نسبت میدادند. در
«؟ رحمان کیست » : حالی که پیامبر صلی الله علیه و آله پیامرسان الهی بود و فرمان خدا را ابلاغ میکرد. و نیز به جاي این که بگویند
تا بدین وسیله بگویند که ما هیچ اطلاعی از خداي رحمان نداریم. آموزهها و پیامها: 1. مخالفان «؟ رحمان چیست » : میگفتند
اسلام، در مورد نامهاي خدا هم بر شما خرده میگیرند (پس آمادهي پاسخ گویی به آنان باشید). 2. بهانهجویی در برابر خدا و
پیامبر، عامل ازدیاد دوري و نفرت است. *** قرآن کریم در آیات شصت و یکم و شصت و دوم سورهي فرقان به نشانههاي
بیدارگر و شکرآفرین خداي رحمان در صحنهي آسمان و گردش شب و روز اشاره میکند و میفرماید: 61 و 62 . تَبَارَكَ الَّذِي
جَعَلَ فِی السَّمَآءِ بُرُوجًا وَجَعَلَ فِیهَا سِرجًا وَقَمَرًا مُنِیرًا* وَهُوَ الَّذِي جَعَلَ الَّیْلَ وَالنَّهَارَ خِلْفَۀً لِمَنْ أَرَادَ أَن یَذَّکَّرَ أَوْ أَرَادَ شُکُورًا خجسته (و
پایدار) است آن (خدایی) که در آسمان برجهایی قرار داد؛ و در آن، چراغ (: خورشید) و ماهی روشنی بخش قرار داد.* و او کسی
است که شب و روز را جانشین [یکدیگر] قرار داد، براي کسی که بخواهد متذکّر شود یا بخواهد سپاسگزاري کند. نکتهها و
در اصل به معناي ظهور و در این جا اشاره به برجهاي آسمانی، یعنی صورتهاي فلکی ستارگان است که ماه و « بُروج » . اشارهها: 1
خورشید در هر موقعی در برابر یکی از آنان قرار میگیرند و از این روست که گاهی گفته میشود خورشید در بُرج حمل است یا
قمر در عقرب است؛ یعنی ماه در برابر مجموعهي ستارگانی است ص: 308 که صورت فلکی
چراغ) یاد شده است؛ خورشید همچون چراغی :) « سراج » 2. در این آیات از خورشید با عنوان «1» . عقرب شکل را تشکیل میدهند
است که سوخت آن از داخل خودش تأمین میشود و نورش از خود اوست. به خلاف ماه که نور آن انعکاس نور خورشید است؛ از
یاد شده است که به معناي روشنی بخش است و این یکی از شگفتیهاي علمی قرآن است. 3. در این « منیر » این رو از ماه با صفت
آیات به نظام دقیق جهان اشاره شده است. نظمی که بر ستارگان، سیارات، برجهاي آسمان و رفت و آمد شب و روز حاکم است،
همگی حاکی از خداي پررحمت است که آفریدگار و ناظم جهان است. 4. مطالعه در نظم شبانه روز، فطرت انسان را بیدار و روح
سپاسگزاري را در او زنده میسازد؛ البته اگر کسی خود را به غفلت نزند و عمداً راه ناسپاسی را در پیش نگیرد. 5. در برخی
احادیث از پیامبر صلی الله علیه و آله و اهل بیت علیهم السلام روایت شده که جانشینی شبانهروز به جاي همدیگر براي آن است که
یعنی وظایف شب را در روز و بالعکس انجام دهد). البته این گونه احادیث ) «2» اگر عبادتی از دست انسان رفت بتواند قضا کند
بیان یکی از فواید و اهداف رفت و آمد شب و روز است، و گرنه رفت و آمد شب و روز فواید، آثار و اهداف دیگري نیز دارد.
آموزهها و پیامها: 1. با مطالعات کیهانشناسی، درس خداشناسی بگیرید. 2. دقت در گردش شب و روز، عامل بیداري و
سپاسگزاري انسان است. *** ص: 309
( (جدید 8
صفات بندگان خدا قرآن کریم در آیات شصت و سوم و شصت و چهارم سورهي فرقان به صفات ویژهي بندگان خاص خدا در
زمینههاي اخلاقی، اجتماعی و عبادت شبانه اشاره میکند و میفرماید: 63 و 64 . وَعِبَادُ الرَّحْمنِ الَّذِینَ یَمْشُونَ عَلَی الْأَرْضِ هَوْنًا وَإِذَا
خَ اطَبَهُمُ الْجهِلُونَ قَالُواْ سَلمًا* وَالَّذِینَ یَبِیتُونَ لِرَبِّهِمْ سُجَّدًا وَقِیَامًا بندگان (خاص خداي) گستردهمهر، کسانی هستند که فروتنانه بر
زمین راه میروند؛ و هنگامی که نادانان ایشان را مخاطب سازند، به آنان سلامِ (خداحافظی) گویند؛* و کسانی که سجدهکنان و
(به نماز) ایستاده براي پروردگارشان شب زنده داري میکنند؛ نکتهها و اشارهها: 1. در آیات پیشین بیان شد که مشرکان، نام
صفحه 95 از 110
را انکار میکردند و از این رو در آیات پیشین نشانههاي خداي رحمان بیان شد و اینک در این آیات سیزده صفت « رحمان »
خداي رحمان بیان شده است، تا با معرفی و بیان جایگاه بلند و شخصیت عالی بندگان خاص او، عظمت خداي «1» بندگان خاص
رحمان مشخص شود. 2. در این آیات به یک ویژگی اخلاقی بندگان خاص خدا اشاره شده که همان فروتنی در راه رفتن است؛
یعنی بندگان خاص حق، خودبرتربین و متکبّر نیستند و با غرور و خودخواهی بر زمین گام نمینهند. کسی کو فروتنتر و رادتر «2»
3. از این آیه به این نکتهي روانشناختی اشاره شده دل دوستانش از او شادتر (فردوسی) ص: 310
که صفات اخلاقی درونی انسانها در رفتار و کردار بیرونی آنها آشکار میشود و طرز راه رفتن افراد نشانهاي از صفات درونی
آنهاست؛ یعنی با دقت در رفتار افراد میتوان ویژگیهاي روحی آنان را شناسایی کرد. 4. بیماري کبر و غرور مانع پذیرش ایمان و
کلید کفر است؛ انسانهاي متکبّر حقایق را مسخره میکنند و در برابر پیامبران الهی سرکشی مینمایند، اما تواضع کلید ایمان است؛
چراکه انسانهاي فروتن به شخصیت دیگران احترام میگذارند و به سخنان آنان گوش فرا میدهند و بدون تکبّر حق را میپذیرند و
ایمان میآورند. افتادگیآموز اگر طالب فیضی هرگز نخورد آب زمینی که بلند است (پوریاي ولی) 5. در حدیثی تاریخی روایت
شده که پیامبر صلی الله علیه و آله هنگامی که از کوچهاي عبور میکرد مشاهده کرد که مردم گرد دیوانهاي جمع شدهاند و از رفتار
او میخندند. پیامبر صلی الله علیه و آله مردم را فرا خواند و فرمود: این شخص بیمار است؛ و دیوانهي واقعی کسی است که با تکبّر
و غرور راه میرود و پیوسته به دو طرف خود نگاه میکند و پهلوهاي خود را با شانههایش حرکت میدهد. کسی که مردم به خیر
بزرگان نکردند در خود نگاه خدابینی از خویشتنبین مخواه 6. فروتنی عاملِ بزرگی «1» . او امید ندارند و از شرّ او در امان نیستند
است یا تکبّر: ص: 311 امام خمینی رحمه الله در این مورد مینویسند: اي عزیز! همان دفاعی که تو
داري، دیگران هم دارند، تو اگر فروتن شدي، قهراً مردم تو را احترام کنند و بزرگ شمارند، و اگر تکبر کنی پیشرفت ندارد. اگر
توانستند تو را خوار و ذلیل میکنند و به تو اعتنا نمیکنند و اگر نتوانستند در دل آنها خواري و در چشم آنها ذلیلی و مکانت
7. در این آیات اشاره شده که دومین ویژگی بندگان خاص خدا، تحمّل و حوصله «1» ... نداري. تو با تواضع دل مردم را فتح کن
است. آنان در برخوردهاي اجتماعی با افراد نابخرد، با نرمی برخورد میکنند و هرگاه فردي نادان با آنان به جدال پرداخت و
سخنان زشت گفت، به او سلامِ خداحافظی میگویند؛ یعنی به افراد نادان پاسخ نمیدهند و به جدال نمیپردازند و به گفتمان خود
پایان میدهند و با بردباري از کنار آنان میگذرند. البته این مطلب نشانهي عظمت روحی و ظرفیت بالاي بندگان خاص خداست.
بلی مرد آن کس است از روي تحقیق که چون خشم آیدش باطل نگوید (سعدي) 8. در این آیات اشاره شده که سومین ویژگی
بندگان خاص خدا، عبادت شبانهي آنان است؛ یعنی آنها پاسی از شب را بیدار میمانند و به عبادت میپردازند. مناجات با خدا در
دل شب که همهي چشمها به خواب رفته و ریاکاري در آن وجود ندارد، پرستشی عاشقانه است که جان انسان را با یاد خدا نورانی
میسازد. دعاي صبح و آه شب، کلید گنج مقصود است بدین راه و روش میرو که با دلدار پیوندي (حافظ) تفسیر قرآن مهر جلد
اشاره به اهمیت این دو عمل در عبادت و نماز است. البته شاید بتوان از این آیه « سجود » و « قیام » 9. واژههاي چهاردهم، ص: 312
استفاده کرد که نماز شب ایستاده، بهتر از نماز شب نشسته است؛ چراکه خدا قیام در شب را ستوده است. 10 . مقصود از بیتوته در
«2» . از این آیه استفاده میشود که عبادت شبانهي بندگان خاص خدا استمرار دارد «1» . شب، قسمتی از آن یا برخی شبهاست
شب آمد شب که نالد عاشق زار گهی از دست دل گاهی ز دلدار آموزهها و پیامها: 1. اگر میخواهید از بندگان خاص رحمان
باشید، فروتن، باحوصله و اهل نماز شب باشید. 2. صفات اخلاقی افراد را از رفتار آنان بشناسید. 3. در برابر تندي نادانان، نرمخو و
باحوصله باشید. 4. اهل شبزندهداري و عبادت در دل شب باشید. *** ص: 313 نماز شب و
؛ فواید و موانع آن الف) اهمیت نماز شب: 1. خدا به پیامبر صلی الله علیه و آله دستور شب زندهداري و نماز شب میدهد (اسراء، 79
3. حکایت شده .( 2. استغفار کنندگان در سحرگاهان مورد ستایش قرآن هستند (آلعمران، 17 و ذاریات، 18 .( دهر، 26 و طور، 49
صفحه 96 از 110
نماز شب شرف مؤمن » .4 «1» . که پیامبر صلی الله علیه و آله سه بار در مورد نماز شب به امیرالمؤمنین علی علیه السلام سفارش کرد
نماز شب را رها مکن که هر کس از نماز شب محروم شود زیان دیده و فریب خورده » .5 «2» .( امام صادق علیه السلام ) «. است
ب) فواید و آثار نماز شب: 1. نماز شب انسان را به مقام محمود (: پسندیده) میرساند (اسراء، .«3» ( امام صادق علیه السلام ) «. است
نماز شب روش شایستگان و » .3 .( 2. نماز شب ثواب و چشم روشنیاي دارد که کسی اندازه آن را نمیداند (سجده، 16 . (79
«. نماز شب موجب سلامت بدن است » .4 «4» .( موجب نزدیکی به خدا و مانع گناهان است (رسول اکرم صلی الله علیه و آله
نماز شب بیماريها را از بدنهاي شما دور » .5 ص: 314 .«5» ( (امیرالمؤمنین علی علیه السلام
.7 .«2» ( امام صادق علیه السلام ) «. نماز شب صورت را سفید و رزق را جذب میکند » .6 .«1» ( امام صادق علیه السلام ) «. میسازد
پیامبر اکرم صلی الله ) .« نماز شب نور است » .8 .«3» ( امام صادق علیه السلام ) «. نماز شب مؤمن، گناهان روز او را از میان میبرد »
2. دروغگویی (امام «5» .( ج) عوامل محرومیت از نماز شب: 1. گناه (امام علی علیه السلام و امام باقر علیه السلام .«4» ( علیه و آله
3. گاهی خدا انسان را از نماز شب محروم میسازد تا خودبینی و غرور پیدا نکند (امام باقر علیه السلام). «6» .( صادق علیه السلام
د) شیوهي نماز شب: نماز شب یازده رکعت است: - چهار نماز دو رکعتی به نیت نافلهي شب؛ - یک نماز دو رکعتی به نیت «7»
نماز شفع؛ - یک نماز یک رکعتی به نیت نماز وتر. یادآوري: نمازهاي مستحبی را میتوان در حال ایستاده، نشسته و حتی در حال
حرکت (و رکوع و سجود با اشاره) انجام داد و نیز نمازهاي مستحبی را میتوان بدون سوره (بعد از حمد) خواند. در قنوت نماز
ص: 315 قرآن کریم در آیات «8» . استغفار و دعاهاي زیادي وارد شده که همه مستحب است « وتر »
شصت و پنجم و شصت و ششم سورهي فرقان به ویژگی دیگر بندگان خاص رحمان، یعنی پناه بردن به خدا از عذاب جهنّم اشاره
کرده، میفرماید: 65 و 66 . وَالَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنَا اصْرِفْ عَنَّا عَذَابَ جَهَنَّمَ إِنَّ عَذَابَهَا کَانَ غَرَامًا* إِنَّهَا سَآءَتْ مُسْتَقَ  را وَمُقَامًا و کسانی
اي پروردگار ما! عذاب جهنّم را از ما برطرف گردان، که عذابش ملازم دایمی است.* در حقیقت آن (جهنّم)، بد » : که میگویند
به معناي مصیبت و ناراحتی شدید است که دست از سر انسان برنمیدارد، و « غَرام » . نکتهها و اشارهها: 1 «! قرارگاه و منزلگاهی است
به معناي جایگاه است و ،« مُقام » و « مُستَقر » به عذاب جهنّم غَرام گفته میشود، چراکه عذاب آن شدید و مستمر است. 2. واژههاي
تأکید بر این مطلب است که دوزخ منزلگاه بدي است. و یا مُقام به معناي جایگاه همیشگی براي کافران و مُستقر به معناي جایگاه
موقت برخی مؤمنان است؛ یعنی کافران و مؤمنان هر دو وارد جهنّم میشوند، ولی گروه اول به صورت دایم و گروه دوم به صورت
3. این آیات اشاره به ویژگی چهارم بندگان خاص خدا دارد، که همان تفسیر قرآن مهر جلد «1» . موقت در آن جا هستند
چهاردهم، ص: 316 هراس از آتش جهنّم است، به طوري که آنان مرتب به خدا پناه میبرند و از او درخواست میکنند که عذاب
را از آنان برطرف سازد. آري؛ بندگان خاص خدا از دوزخ میهراسند و همین ترس عامل مسئولیتپذیري بیشتر آنان است.
آموزهها و پیامها: 1. دوزخی شدن کوتاه مدت یا بلندمدت، هر دو عذاب بدي است. 2. اگر میخواهید از بندگان خاص خدا
شوید، از عذاب الهی بهراسید و به خدا پناه ببرید. *** قرآن کریم در آیهي شصت و هفتم سورهي فرقان به میانهروي بندگان
خاص خدا اشاره کرده، میفرماید: 67 . وَالَّذِینَ إِذَآ أَنفَقُواْ لَمْ یُسْرِفُواْ وَلَمْ یَقْتُرُواْ وَکَ انَ بَیْنَ ذلِکَ قَوَامًا و کسانی که هرگاه (اموال
خود را در راه خدا) مصرف میکنند، زیاده روي نمیکنند، و تنگ نمیگیرند، و (انفاق آنان روشی) معتدل بین آن [دو] است؛
نکتهها و اشارهها: 1. طبق این آیه اصل انفاق و بخشش بندگان خاص خدا مسلّم است، به طوري که نیاز به بیان و توضیح ندارد؛
اسراف و » یعنی بندگان خاص رحمان اهل بخشش هستند و این آیه فقط کمیت و کیفیت آن را مشخص میسازد. 2. مقصود از
چیست؟ اسراف آن است که انسان چیزي را بیش از حد و در غیر موردش مصرف کند. و سختگیري نقطهي مقابل « سختگیري
آن است؛ یعنی انسان چیزي را کمتر از حق و مقدار لازم مصرف کند. اسلام با هر دو پدیدهي اسراف و بُخل مخالف است و به راه
میانه سفارش میکند. آري: چو دخلت نیست خرج آهستهتر کن (سعدي) 3. اسراف پدیدهي زشتی است که اسلام با آن مبارزه
صفحه 97 از 110
اسراف عامل «1» . کرده و در قرآن ص: 317 وعدهي آتش به اسراف کنندگان داده شده است
نابودي سرمایههاي بشر است. در جهانی که منابع محدود دارد و جمعیت آن رو به رشد است، اسراف عامل محرومیت بیشتر
مستمندان میشود. 4. اسلام با بخل و تنگ نظري و سختگیري در بخششها مخالف است؛ چراکه اگر راه انفاق بسته شود، مردم
فقیر، فقیرتر میشوند و این با بینش توحیدي در تضاد است؛ اگر کسی بینش توحیدي داشته باشد و خدا را مالک همه چیز و رازق
در اصل به معناي استقامت و حد وسط « قَوام » . همگان و خود را امانتدار اموال خدا بداند، در هنگام بخشش کوتاهی نمینماید. 5
و مقصود آن است که انسان در هنگام بخشش و مصرف اموال، راه میانه در پیش گیرد، نه راه اسراف یا «2» . دو چیز و عدالت است
سختگیري و بُخل؛ یعنی نه چنان بخشش کند که خانوادهاش گرسنه بمانند و نه چنان سختگیري کند که دیگران را از مواهب
خود بیبهره سازد. مرا دخل و خوردار برابر بدي زمانه مرا چون برادر بدي (فردوسی) آموزهها و پیامها: 1. بندگان خاص خدا، در
امور اقتصادي میانهرو هستند. 2. در بخشش و مصرف اموال خویش راه اعتدال را در پیش گیرید. 3. طوري عمل کنید که
خانوادهي خود و دیگران را از مواهب اقتصادي محروم نسازید. *** ص: 318 قرآن کریم در
آیات شصت و هشتم و شصت و نهم سورهي فرقان به توحید گرایی، قتلگریزي و پاکی بندگان خاص خدا و مجازات متخلفان
اشاره میکند و میفرماید: 68 و 69 . وَالَّذِینَ لَایَدْعُونَ مَعَ اللَّهِ إِلهًا ءَاخَرَ وَلَا یَقْتُلُونَ النَّفْسَ الَّتِی حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ وَلَا یَزْنُونَ وَمَن یَفْعَلْ
ذلِکَ یَلْقَ أَثَامًا* یُضعَفْ لَهُ الْعَذَابُ یَوْمَ الْقِیمَۀِ وَیَخْلُدْ فِیهِ مُهَانًا و کسانی که معبود دیگري را با خدا (بعنوان پرستش) نمیخوانند؛ و
شخصی را که خدا (کشتن او را) حرام کرده است جز بحق نمیکُشند؛ و زنا نمیکنند؛ و هر کس این (کارها) را انجام دهد، [کیفرِ]
گناه را خواهد دید.* در روز رستاخیز عذاب براي او دو (یا چند) برابر میشود، و در آن (عذاب) به خواري ماندگار خواهد شد!
نکتهها و اشارهها: 1. خون همهي انسانها محترم است مگر در موارد استثنایی که کسی بر اساس قوانینِ حق محکوم شده باشد؛ مثل
در اصل به معناي اعمالی است که انسان را از ثواب دور میسازد، سپس « اثاماً » . این که کسی قتل عمد انجام دهد و قصاص شود. 2
3. مقصود از دو برابر شدن عذاب مشرکان، «1» . به هر گونه گناهی گفته میشود و در این جا به معناي جزاي گناه آمده است
قاتلان و زناکاران چیست؟ پاسخ برخی مفسران آن است که این گناهان سرچشمهي گناهان دیگر میشوند و از این رو عذاب دو
چندان در پی دارند، براي مثال، شرك، زمینهساز ترك واجبات الهی و انجام کارهاي حرام دیگر میشود. تفسیر قرآن مهر جلد
چهاردهم، ص: 319 پاسخ دیگر آن است که مقصود از دو چندان شدن عذاب این افراد آن است که براي هر کدام از این گناهان
عذاب جداگانهاي میشود، که مجموعاً عذاب چند برابر میشود. و پاسخ سوم آن است که عذاب این افراد جسمی و روانی است،
4. میدانیم که جاودانگی در آتش «1» . چراکه در پایان آیه به خوار شدن آنان در آتش اشاره شده که عذابی روانی و روحی است
به معناي « خُلود » ، مخصوص کافران است؛ پس مقصود از خلود قاتلان و زناکاران در آتش چیست؟ پاسخ آن است که اولًا
ثانیاً، ممکن است در این جا عذاب کسانی مورد نظر باشد که هر سه گناه (شرك، قتل «2» . ماندگاري است نه به معناي جاودانگی
و ثالثاً، برخی از گناهان، مثل قتل نفس، سبب میشود که «3» . و زنا) را با هم انجام میدهند که مستحق جاودانگی در آتش هستند
آموزهها و پیامها: 1. شرك و قتل و زنا، عذابی دو چندان و خوار کننده دارد. 2. اگر «4» . در نهایت انسان بیایمان از دنیا برود
خواستید از بندگان خاص خداي رحمان شوید، توحیدگرا، قتلگریز و باعفت باشید. *** ص:
320 قرآن کریم در آیات هفتادم و هفتاد و یکم سورهي فرقان به توبهکاران شایسته کردار و تبدیل بديهاي آنان به نیکیها و
بخشش الهی نسبت به آنها اشاره میکند و میفرماید: 70 و 71 . إِلَّا مَن تَابَ وَءَامَنَ وَعَمِلَ عَمَلًا صلِحًا فَأُوْلئِکَ یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئَاتِهِمْ
حَسَ نتٍ وَکَ انَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِیمً ا* وَمَن تَابَ وَعَمِلَ صلِحًا فَإِنَّهُ یَتُوبُ إِلَی اللَّهِ مَتَابًا مگر کسانی که توبه کنند و ایمان آورند و کار
شایسته انجام دهند، پس آنان، خدا بديهایشان را به نیکیها تبدیل میکند؛ و خدا بسیار آمرزنده [و] مهرورز است.* و هر کسی
که توبه کند و [کار] شایسته انجام دهد، پس در حقیقت او به سوي خدا کاملًا باز میگردد. نکتهها و اشارهها: 1. در آیات پیشین،
صفحه 98 از 110
سه گناه بزرگ شرك، قتل و زنا و کیفرهاي آنها بیان شد و اینک در این آیه راه بازگشت را به سوي کسانی میگشاید که احیاناً
مرتکب این گناهان شدهاند تا بتوانند با توبه و کار شایسته به جبران گذشته بپردازند و این نهایت لطف و محبت خدا را نسبت به
بندگان خویش نشان میدهد. 2. در این آیات بر کردار شایسته در کنار توبه تأکید شده است تا نشان دهد که توبهي حقیقی و مفید
توبهاي است که با کردار شایسته همراه باشد و گذشته را جبران نماید، و گرنه مجرد استغفار با زبان و پشیمانی زودگذر دلیل توبهي
حقیقی نیست. 3. مقصود از تبدیل شدن بديهاي توبهکاران به نیکیها چیست؟ مفسران قرآن در این مورد چند احتمال دادهاند:
الف) خدا بر اساس لطف و کرمش، گناهان توبهکاران را نابود میکند و به جاي آنها کارهاي نیک ثبت میکند، به طوري که در
احادیث از پیامبر صلی الله علیه و آله روایت شده است که برخی بندگان خدا در رستاخیز با تعجب میپرسند که: تفسیر قرآن مهر
ب) انسان توبهکار انقلابی «1» «. ما گناهان مهمی داشتیم ولی در نامهي اعمال خود آنها را نمیبینیم » جلد چهاردهم، ص: 321
روحی پیدا میکند و همین تحوّل سبب میشود که اعمالش در آینده به اعمال نیکی تبدیل شود؛ یعنی اگر در گذشته مشرك بود و
بت میپرستید، اکنون اهل توحید میشود و خداي یکتا را میپرستد و این گذشتهي او را جبران میکند. ج) مقصود تغییر آثار
گناهان انسان است؛ یعنی پس از ایمان و توبه، آثار سوء گناه از جان و روح انسان شسته میشود و آثار نیک جاي آنها را میگیرد.
4. مفسران قرآن در مورد آیهي اخیر «2» . البته این سه تفسیر آیه با همدیگر منافاتی ندارد و ممکن است که هر سه مقصود آیه باشد
نیز چند تفسیر ارائه کردهاند: الف) هر کس توبهي حقیقی کند و کردار شایسته انجام دهد، در واقع با اخلاص به سوي خدا باز
گشته است؛ یعنی ارزش توبه به نیت خالص توبهکار بستگی دارد. ب) هر کس از گناه توبهي حقیقی کند و کردار شایسته انجام
دهد، در واقع به سوي پاداشهاي الهی بازمیگردد؛ بنابراین تعجبی ندارد که کارهاي بد او به کارهاي نیک تبدیل شود. البته مانعی
ندارد که هر دو تفسیر آیهي اخیر باشد. آموزهها و پیامها: 1. راه بازگشت و توبهي گناهکاران به سوي خدا باز است. تفسیر قرآن
2. توبهي حقیقی را با کردار شایسته (و جبران گذشته) همراه کنید. 3. توبه کاران از گذشتهي خود مهر جلد چهاردهم، ص: 322
نهراسند که سابقهي بد آنان محو میشود. 4. توبهي حقیقی جان و نامهي عمل انسان را پاك و نیک میگرداند. *** قرآن کریم
در آیات هفتاد و دوم و هفتاد و سوم سورهي فرقان به سه ویژگی بندگان خاص خدا یعنی باطل گریزي، برخورد بزرگوارانه با
بیهودهگرایان و توجه به آیات الهی، اشاره میکند و میفرماید: 72 و 73 . وَالَّذِینَ لَایَشْهَدُونَ الزُّورَ وَإِذَا مَرُّواْ بِاللَّغْوِ مَرُّواْ کِرَامًا*
وَالَّذِینَ إِذَا ذُکِّرُواْ بِئَایتِ رَبِّهِمْ لَمْ یَخِرُّواْ عَلَیْهَا صُ  ما وَعُمْیَانًا و کسانی که به باطل گواهی نمیدهند (و در مجالس باطل حاضر
نمیشوند.) و هنگامی که بر بیهوده بگذرند، بزرگوارانه بگذرند؛* و کسانی که هرگاه به آیات پروردگارشان تذکر داده شوند، بر
به معناي تمایل و انحراف است و به دروغ، باطل و ستم « زُور » . آنها (همچون) ناشنوایان و نابینایان در نمیافتند؛ نکتهها و اشارهها: 1
نیز زُور گفته میشود؛ چراکه اینها اموري انحرافی است و در این آیه مقصود گواهی باطل یا مجالس باطل است. 2. واژهي
بندگان خاص خدا به باطل گواهی » : است که در این صورت معناي آیه این گونه میشود « گواهی » در اصل یا به معناي « یَشهدُون »
و یا اصل این واژه به معناي حضور است که در «.( نمیدهند؛ (چراکه آنان بندگان خداي حق هستند، پس به باطل سخن نمیگویند
چراکه حضور در این ) «1» ؛ بندگان خاص خدا در مجالس باطل حضور پیدا نمیکنند » : این صورت معناي آیه این گونه میشود
3. در احادیث اسلامی از اهل بیت علیهم السلام روایت شده که مقصود «.( مجالس زمینهساز آلودگی و امضاي گناه دیگران است
یعنی مجالس لهو و لعب) است. البته این گونه احادیث مصداق روشن آیه را بیان میکند، و گرنه مجالس ) « غنا » مجالس « زُور » از
ص: 323 زُور شامل هر گونه مجلس باطلی همچون مجالس شرابخواري، غیبت و گناهکاري نیز
به معناي هر کار بیهودهاي است که هدف معقول، مفید و سازنده ندارد و بندگان خاص خدا از مجالس بیهوده و « لَغو » . میشود. 4
بیهودهگرایان دوري میگزینند؛ چراکه از کارهاي بیهدف متنفرند. 5. در این آیات بیان شده که بندگان خاص خدا از کنار کارها
و مجالس بیهوده با بزرگواري عبور میکنند. این مطلب شاید به دو نکته اشاره دارد: الف) مجالس بیهودهگرایان بر بندگان خاص
صفحه 99 از 110
خدا تأثیري ندارد و آنان نسبت به این مجالس بیاعتنا هستند. ب) بندگان خاص خدا وقتی میببینند برخورد مستقیم با منکرات
تأثیري ندارد، به مبارزهي منفی روي میآورند و به آنها بیاعتنایی میکنند. 6. بندگان خاص خدا نسبت به آیات (قرآن) بیاعتنا
نیستند، بلکه چشمی ژرف نگر و گوشی شنوا دارند و در آیات الهی تفکر و تدبّر و آنها را در صحنهي زندگی خود پیاده میکنند.
در حالی که کافران و منافقان نسبت به آیات الهی بیتوجه هستند و از این رو از آنها بهره نمیبرند. آموزهها و پیامها: 1. اگر
میخواهید از بندگان خاص خدا باشید، باطلگریز شوید. 2. اگر میخواهید از بندگان خاص خدا باشید، از مجالس بیهوده و افراد
بیهدف بزرگوارانه بگذرید. 3. نسبت به آیات الهی گوشی شنوا و چشمی بینا داشته باشید و درك آگاهانهاي از قرآن پیدا کنید.
4. بندگان خاص خدا، باطلگریز و بزرگوارند و به آیات الهی توجه میکنند. *** ص: 324 قرآن
کریم در آیهي هفتاد و چهارم سورهي فرقان به ویژگی دیگر بندگان خاص خدا، یعنی دعاها و آرزوهاي بلند آنان براي خانواده و
رهبري جامعهي خویش اشاره میکند و میفرماید: 74 . وَالَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوجِنَا وَذُرِّیتِنَا قُرَّةَ أَعْیُنٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِینَ إِمَامًا
اي پروردگار ما! از همسران ما و نسل ما به ما روشنی چشمان ببخش، و ما را پیشواي پارسایان (خود ] » : و کسانی که میگویند
نکتهها و اشارهها: 1. بندگان خاص خدا، داراي آرزوهاي بلند و همّتی عالی هستند. آنان در مورد خانواده و «. نگهدار) قرار ده
رهبري جامعهي خویش نقشههاي عالی مطرح میکنند و نه تنها خود در این راه میکوشند، بلکه در دعاهاي خود از خدا میخواهند
که آنان را در این موارد یاري رساند. 2. بدیهی است که مقدمهي درخواست همسران و فرزندان نیکویی که نور چشم انسان و
مایهي افتخار جامعه باشند، آن است که افراد در تربیت خانوادهي خویش همّت گمارند و آنها را با معارف عالی اسلام و قرآن آشنا
در اصل به معناي سردي و خنکی چشم است و در این جا کنایه « قُرة اعیُن » . سازند تا زمینهي استجابت دعاي خود را فراهم آورند. 3
4. بندگان خاص خدا در «1» . از کسی است که مایهي سرور انسان شود. معادل فارسی این عبارت نور چشم یا چشم روشنی است
مورد رهبري جامعهي اسلامی طرحهاي بلندي دارند و از خدا میخواهند که آنان را پیشواي پارسایان قرار دهد. بدیهی است که
مقدمهي این درخواست آن است که اسباب و لوازم ص: 325 پیشوایی را در خود فراهم و خود را
الگوي جامعه سازند تا بتوانند هم خود هدایت شوند و هم دیگران را راهنمایی کنند. 5. در برخی احادیث از اهل بیت علیهم السلام
البته مقصود این «1» . روایت شده که این آیه (و امامت مطرح شده در آن) در مورد امام علی علیه السلام یا امامان بعد از اوست
گونه احادیث بیان مصداق کامل آیه است، و گرنه بندگان خاص خدا و امامت آنها منحصر در امامان اهل بیت علیهم السلام
نیست، و شامل هر انسان شایستهاي که به مقام بندگی خاص خدا برسد میشود. البته روشن است که هر کس به اندازهي شعاع
وجودي خود میتواند پیشوایی برخی از مردم را در جهتی خاص به عهده گیرد. 6. پیشوایی مردم براي خدمت به آنان مطلوب
است، اما این پیشوایی هنگامی نیکوست که منصبی الهی باشد و مردم افرادي باتقوا و خودنگهدار باشند، چراکه رهبري غیر الهی
غالباً قدرتطلبی و فساد به دنبال دارد و مردم بیتقوا براي رهبر خود مشکلآفرین و پرزحمت هستند. آموزهها و پیامها: 1. در مورد
خانواده، نسل آینده و رهبري جامعهي اسلامی دعا کنید. 2. در مورد خانواده، آیندگان و رهبري مردم، طرحها و آرزوهاي بلند
داشته باشید. 3. تقاضاي ریاست معنوي و امامت الهی بر پارسایان، مذموم نیست، بلکه مطلوب است (چراکه این عشق به خدمت
است نه تشنگی قدرت). *** ص: 326 قرآن کریم در آیات هفتاد و پنجم و هفتاد و ششم سورهي
فرقان به صبر بندگان خاص خدا و پاداش آنان اشاره میکند و میفرماید: 75 و 76 . أُوْلئِکَ یُجْزَوْنَ الْغُرْفَۀَ بِمَا صَبَرُواْ وَیُلَقَّوْنَ فِیهَا
تَحِیَّۀً وَسَلمًا* خلِدِینَ فِیهَا حَسُنَتْ مُسْتَقَ  را وَمُقَامًا آنان به خاطر شکیباییشان، جایگاههاي (بلند بهشتی) پاداش داده میشوند؛ و در آن
جا، با زنده باد، و سلام رو به رو شوند؛* در حالی که در آن جا ماندگارند، (و آن جا) نیکو قرارگاه و منزلگاهی است! نکتهها و
در اصل به معناي چیزي است که برمیدارند و میخورند و به قسمتهاي فوقانی ساختمان و طبقات بالاي منزلها « غُرفۀ » . اشارهها: 1
نیز غرفه گفته میشود. و در این جا کنایه از برترین منزلگاههاي بهشت است و بندگان خاص خداي رحمان در آن منزلگاهها و
صفحه 100 از 110
درجات عالی بهشتی هستند. 2. یکی از ویژگیهاي بندگان خاص خدا، همان صبر و استقامت آنان در تمام برنامههاست و از این
روست که منزلگاههاي عالی بهشت به آنان داده میشود. 3. صبر و استقامت در برابر مشکلاتِ راه و مبارزه با هوسهاي سرکش و
ایستادگی در برابر عوامل گناه و تحمّل محرومیتها، همه از مصادیق صبر است که مردان الهی در برابر آنها شکیبا هستند. آري؛
پیمودن راه خدا بدون صبر و استقامت ممکن نیست و از این روست که در احادیث از امام علی علیه السلام روایت شده که صبر و
و ،« دعا کردن براي زنده بودن دیگران » در اصل به معناي « تحیّت » .4 «1» . استقامت نسبت به ایمان همچون سر است نسبت به تن
است. ص: 327 پس هنگامی که مردان الهی « دعا کردن براي سلامت دیگران » به معناي « سلام »
وارد بهشت میشوند، براي زندگی همراه با سلامت آنان دعا میکنند؛ همان طور که در برخی آیات قرآن آمده است که خدا و
. آموزهها و پیامها: 1. بندگان خاص خداي رحمان، منتظر مهماننوازي در بهشت باشند. 2 «1» . فرشتگان به بهشتیان سلام میکنند
اگر بهشت جاویدان و نعمتهاي آن را میخواهید صفات سیزدهگانهي بندگان خاص خدا را در خود پیاده کنید. 3. بهشت را به
بها میدهند، نه به بهانه. 4. صبر و استقامت مردان خدا، پاداشی ویژه در بهشت دارد. 5. بهشت مکانی نیکوست که در آن جا با
سلام و زنده باد از مردان الهی استقبال میکنند. *** قرآن کریم در آخرین آیهي سورهي فرقان با هشدار به مخالفان اسلام به
ارزش دعا و دعوت آنان اشاره میکند و میفرماید: 77 . قُلْ مَا یَعْبَؤُاْ بِکُمْ رَبِّی لَوْ لَادُعَآؤُکُمْ فَقَدْ کَذَّبْتُمْ فَسَوْفَ یَکُونُ لِزَامًا (اي پیامبر)
اگر فراخوان شما (به سوي ایمان) نباشد، پروردگارم براي شما ارزشی قایل نمیشد؛ چرا که یقیناً (قرآن و پیامبر را) دروغ » : بگو
در این آیه چیست؟ مفسران چند « دعا » نکتهها و اشارهها: 1. مقصود از «. انگاشتید، پس در آینده (عذاب بر شما) لازم خواهد شد
« دعا کردن » به همان معناي مصطلح « دعا » پاسخ به این پرسش دادهاند: ص: 328 برخی بر آناند که
است؛ یعنی اگر دعاهاي شما نبود، خدا به شما توجهی نمیکرد؛ و برخی دیگر آن را به معناي ایمان، عبادت، توحید، شکر و
« دعا » اما ممکن است «1» . خواندن خدا در سختیها دانستهاند. یعنی آنچه به شما ارزش میدهد، ایمان و توجه به خدا و شکر اوست
در این جا به معناي لغوي یعنی فراخوان به سوي توحید و برنامههاي دینی باشد؛ یعنی اگر این نکته نبود که خدا میخواهد شما را به
یعنی دعاي مصطلح و ) « دعا » البته مانعی ندارد که مقصود آیه هر دو معناي «2» . سوي ایمان فرا خواند، به شما توجّهی نمیکرد
لغوي) باشد که توحید، ایمان و عبادت و شکر از مصادیق و لوازم این معانی است، اما از آن جا که مخاطب آیه مشرکان هستند و
آنان اهل دعا براي خداي یکتا نبودند، معناي اخیر با ظاهر آیه سازگارتر است. 2. در احادیث بر اهمیت دعا تأکید فراوان شده
است، به طوري که از پیامبر صلی الله علیه و آله روایت شده که فرمودند: دعا اسلحهي مؤمن و ستون دین و نور آسمانها و زمین
و در حدیث دیگر آمده که از امام باقر علیه السلام پرسیدند دعاي فراوان بهتر است یا تلاوت زیاد قرآن، حضرت فرمود: «3» . است
یا ربّ از ابر هدایت برسان بارانی پیشتر زآن که چو گردي ز میان «4» «. دعاي فراوان (بهتر است) و به همین آیه استناد کردند »
3. استجابت دعا شرایطی دارد؛ همچون شناخت بهتر خدا، پاکی قلب، برخیزیم (حافظ) ص: 329
آماده ساختن روح، جلب رضایت خدا قبل از دعا و کوشش طبیعی در مورد کارها همراه با دعا، که در احادیث اسلامی آمده است.
حافظ وصال میطلبد «1» . اگر انسان میتواند کاري انجام دهد ولی کوتاهی کند و به دعا متوسّل شود، دعایش مستجاب نمیشود
. از ره دعا یا رب دعاي خستهدلان مستجاب کن آموزهها و پیامها: 1. به تبلیغ و فراخوان مخالفان به سوي خدا اهمیت دهید. 2
انسانهاي تکذیبگر در نزد خدا ارزشی ندارند. 3. مخالفان اسلام سرانجام، کیفر تکذیبگري، دامانشان را خواهد گرفت. 4. دعا
ص: 331 *** «2» . به انسان ارزش میدهد و عامل توجه خدا به انسان میشود
منابع